سهراب مَنش

۱۳۸۱ دی ۷, شنبه

اخیرا باستان شناسان لنگه کفش افسانه ای سیندرلا را کشف کرده اند و عکس آنرا برای مدت محدودی در اینترنت گذاشته اند!
یک توضیح: آنطور که به من خبر رسیده ابن باستان شناسان با گذاشتن این عکس در اینترنت به دنبال کسی هستند، که این کفش به پای او بخورد! بنابراین به خانمها پیشهاد میکنم که با دقت بیشتر نگاه کنند!
ببینند یک وقت این عکس آشنا نیست برایشان!؟
برای دیدن عکس لنگه کفش اینجا کلیک کنید.
اخطار!:کسانی که مايل هستند اين عکس را ببينند توجه داشته باشند که ساعت از ۱۲ شب نگذشته باشد.در غير اينصورت مسئووليت تبديل شدن مونيتور شما به کدو حلوايی بر عهده من نمی‌باشد.

(0) comments
۱۳۸۱ دی ۶, جمعه

از اینکه آدمهایی مثل عباس عبدی به این صورت خوار و ذلیل شده‌اند بسیار خرسندم!
کاری که عبدی و امثال او کردند باعث شد یک ملت به خاک سیاه بنشیند، و هیچ کدام از این سیاه‌بازیها نمیتواند جنایت عبدی و رهبران او را بپوشاند.
کوچکترین مثالی که میتوان بگویم انگشت‌نگاری ایرانیان در آمریکا است که مستقیما به کارهای عبدی و امثال او ربط دارد،
هر چند که مقامات دولتی ایران بسیار سعی کردند که با خوش رقصی " قضیه را حل بکنند ولی هنوز به خواسته خود نرسیده‌‌اند و بیچاره مردم ما که هنوز دارند تاوان کارهای اینها را میدهند.
"دستگيری عباس عبدی در سالروز اشغال سفارت آمريکا.

عباس عبدی در حال احرای یک خیمه شب بازی دیگر


(0) comments

نامه‌ای که به سايت آهوی سه گوش نوشتم و چاپ نکردند!
توضيح:همين اول توضيح بدهم که حرفهای آن زن و دختری که در آهوی سه گوش به اسم طرفداری از زنان و در اصل به خاطر خالی کردن عقده های شخصی در یک نشریه عمومی نوشتند، براي من ذره‌‌اي ارزش نداشت و ندارد.همانطور که حرفها و نوشته‌های نويسندۀ اين وبلاگ براي من بی‌ارزش است.به خوبی يادم هست که زمانی که من و امثال من در جنگ به صورت داوطلب شرکت کرديم،بعضی از همین مردم در آن زمان هر چیزی که از دهانشان در می آمد به ما می گفتند! و آن روزها ما جزء افراد بی ارزش! جامعه بودیم. و امروز تازه همانها که ما را لعن و نفرین میکردند متوجه شده‌اند که حضور افرادی مثل من در آن زمان به چه معنی و به چه دلیلی(وطن دوستی) بود. امروز هم به خاطر اینکه حاضر نیستیم بی ارزشیها را بپذیریم(به هر اسمی که هست) باز مورد توهین قرار میگیریم و کوتاه کنم صحبتم را به اینکه: خوش به حال من که اینطور فکر میکنم!
اصل نامه:
گردانندگان نشريه اينترنتي آهوی سه گوش

در تاريخ 18/12/2002 در صفحه ي زنان آن نشريه مطلبي توسط نويسنده ي وبلاگ زنانه ها در خصوص توهين و خشونت جنسي نسبت به زنان درج شده است كه در ان با اشاره به مندرجات صفحه ي نظر خواهي وبلاگ خلبان كور با به كار بردن الفاظی نظير : مغز عليل، گاو گند چاله دهان به وبلاگ من لينك داده شده است. نويسنده ي اين مطلب در آهوي سه گوش كه نشريه اي عمومي است با استناد به جمله ي زير به من با كلمات توهين آميز فوق لينك داده است :

او در قسمت نظر خواهی وبلاگی که متعلق به من نبود و در مورد عقيده ای که کاملا مخالف نظر من بود ( و من در آنجا همين موضوع را بيان کردم ) ادعا کرد که : اينگونه حرفها شايد به مزاق بيوه زن ترشيده مقيم سوئد خوش بيايد . و بعد از يک رفت و برگشت ديدم که کلمه جنده هم به اين ليست کلمات چاله ميدانی اضافه شده.

حال آتكه در ابتدای آن بحث(نظر خواهی) من مطلقاً نامي از ايشان نياورده ام(هر چند که منظورم همین شخص بود!و نه کسی دیگر) و بعد از اینکه این شخص با نوشته های خود و با آوردن اسم من مسقیما به من توهین کرد که قسمتی از نوشته های ایشان را اینجا میاورم:

[ | web |#7 ] مهشید
سهراب جان ..اينقدر استرپتیز فکری نکن عزیز. لااقل اگه داری لخت می شی یک چیزی پات کن..من که از خنده مردم :)


Dec 15 2002, 05:17 p [+

[ | web |#18 ] Mahshid


سهراب عزيز. نه- تا دلقگ هايي مثل شما در زمين هست من دبرس نميشم. ادامه بده بابا حان خودت رو به در و ديوار بگوب..خود زني گن. من گه به اين اراحيف عادت دارم. توي گه فرو مي ري.


Dec 16 2002, 04:07 pm [+]

من نیز جوابی شخصی به او دادم و همینطور با توجه به مباحثات قبلی من و ايشان در صفحه ي نظر خواهي شان ايشان به خاطر دلخوریهای شخصی ازمن و به اسم توهین جنسی به زنان و با سوءاستفاده از وبلاگ زنان. با گذاشتن لينك ويلاگ من ( سهراب منش) در كنار فحش هاي ياد شده در بالا علناً يك بحث درون وبلاگي شخصی بين خود و من را با استفاده از آهو به عنوان تريبون رسمي خود به صورت يكطرفه و بدون ذكر سابقه به نحوي كاملاً غير اخلاقي به سمع همگان رسانده اند، و تا جایی که ممکن بوده تلاش کرده که مشکل شخصی(وبلاگی) من با خودش را به اینصورت تعریف نماید که من بر ضد یک جنسیت هستم! درحالی که اینطور نیست و دعوای من با ایشان کاملا شخصی و کاملا خصوصی میباشد و متاسفم که این آدم اجازه دارد وقتی که برای عقایدش برعلیه من در وبلاگ خودش مشتری پیدا نمیکند، این دعوا را به یک وبلاگ عمومی بکشاند و به اسم توهین جنسی و یا توهین به "زن" اینگونه آنرا مطرح کند.وعجبا که شما اعضای هیت تحریریه آهو و گرداننده سایت آهو، هیچ عملی جهت پاک کردن این نوشته که کاملا برخلاف گفته های هیئت تحریریه سایت آهو بود انجام ندادید و بی توجهی را به آنجا رساندید که نفر بعد به نام بانوی شرقی در تاریخ21 /12/2002 نیز با استناد به بحثی که با من در قسمت نظر خواهی وبلاگ شخصی خودش داشته، نوشته ای را بر علیه من در قسمت زنان نوشت! و باز شما اعضاء هیت تحریریه بدون دقت از کنار این نیز گذشتید!!
اعضاء تحریریه سایت آهو
در شروع كار آهوي سه گوش هيئت تحريريه اعلام كرد كه اين مجله از داخل شدن در بحث هاي درون وبلاگي خودداري خواهد كرد، حال انكه برخوردهاي ذكر شده در بالا كه مشخصاً به خصومت شخصي بين نويسنده ي وبلاگ زنانه ها با من بوده است به صورت يكطرفه در آهو نوشته شده و به حيثيت من لطمه وارد اورده است. بديهي است كه آهوي سه گوش مي تواند در خصوص مسائل و مشكلات زنان و يا جامعه مقالاتي را تهيه و ارائه نمايد اما بنا بر بديهي ترين اصول مطبوعاتي اوردن لينك وبلاگ ها و نام افراد در كنار تحليل هايي با اين وضعيت براي گردانندگان ان وبلاگ مجاز نمي باشد. بر اين اصل من از آهوي سه گوش در خواست دارم كه ضمن پاك كردن این دو نوشته ،این نامه من را در همان وبلاگ زنان چاپ کنید و به خبرنگاران خود تذكر دهد كه از آهو به عنوان تريبون شخصی دعواهای خود با خلق الله و انتقام گيري شخصي تحت نام ”پرداختن به مسائل زنان“ استفاده نكرده و در همان فضاي وبلاگ خود ( يا صفحات نظر خواهي مربوطه) به مجادلات خود بپردازند
من با اعتماد به اخذ سياست هاي بيطرفانه ي در آهوي سه گوش فعلاً از ارسال اين نامه به ديگر وبلاگ هاي عمومي خودداري مي كنم منتظر پاسخ شما هستم

با احترام
نویسنده وبلاگ سهراب منش

(0) comments
۱۳۸۱ دی ۵, پنجشنبه

با سلام خدمت دوستان.همانطور که مشاهده می‌کنيد کار ساختن قالب وبلاگ بنده تقربيا تمام شده، و حتما از لوگويی که گذاشته‌ام متوجه شديد که زحمت ساختن اين قالب رو نويسنده وبلاگ نازنین نگار کشيده‌اند.همين اول عرض کنم اگر در رنگ‌بندی صفحه بی‌‌سليقگی مشاهده می‌کنيد،زیاد تعجب نکنید! این رنگها را بنده انتخاب کرده‌ام و اين بنده خدا در اين بی‌سليقگی تقصيری ندارند.
به صورت خصوصی(ايميل) از ايشان تشکر کرده‌‌‌ام و يک بار ديگر نيز اينجا از ايشان تشکر ميکنم.
اگر شما دوستان پيشنهاد و يا انتقادی داريد لطفا تو نظر خواهی حتما بنويسيد.و اگر هم پيشنهادی نداريد فقط لطف کنيد و بنويسيدکه آيا وبلاگ برايتان راحت باز ميشود يا نه!؟
اگر جواب نه بود فقط بگويد که از کدام کشور آنلاين هستيد.
خانم نازنين‌نگار عروسيت انشاالله.

(0) comments
۱۳۸۱ دی ۴, چهارشنبه

استفاده از کلمات در جمله سازی!
کوشش: شلوار من کوشش؟
ساختمون: وقتی خونشون بودم بساط پهن کرد،حسابی ساختمون!
کار و کوشش: شلوار کار من کوشش؟
لجن: این دو نفر چهار سال هست که با هم لجن!
توکیو: من خیلی مامانم رو دوست دارم تو کیو؟
ماشین: شنیدم میخواین بیاین همسایه ما شین!
خمپاره: شلوار من عید غدیر خم پاره شد.
کیبورد: تو میدونی مسابقه را کی برد؟
دلداری:هی از من می پرسید اصلا تو دل داری؟
شونه:خریدن شونه هم شده یک بار اضافه رو شونه من!
میخورد: نمیدونم شما مسیرتون اونطرفی میخورد؟
بسته: یک بسته برام فرستادن،رفتم از اداره پست بگیرم دیدم بسته!

(0) comments
۱۳۸۱ دی ۲, دوشنبه

تو این چند روز اخیر به خاطری دستگیری تعدادی از ایرانیهای ساکن آمریکا سرو صداهای زیادی بلند شد و اعتراضات زیادی انجام گرفت.
این را همگی میدانید و منظور من از این نوشته این است که نگاهی بیندازم به برخورد جمهوری اسلامی با این موضوع!
تو ایران یک ضرب المثلی هست که من الان بطور کامل در ذهنم نیست ولی مظنون آن این بود که: گربه هم عابد شد!
آقایون حکومتی در ام القرای جهان اسلام ناب محمدی! شهروندان کشور خود را می ربایند و بعد از چندین ماه بی خبری، وقتی که کاملا طرف را از نظر روحی خُرد کردند تازه یادشان میفتد که اعلام کنند که مثلا فلانی توسط فلان اداره دستگیر و بازداشت شده است.و در خیلی موارد آدمی که ربايده شده در ابتدا به جرم براندازی،ویا جاسوسی و یا تازگیها فحش دادن به ائمه محاکمه میگردند و در آخر بعد از گذشت مدتی طولانی با اتهاماتی مثل خانم بازی، مشروب خوری، و بچه بازی و هزار کار دیگر که فقط خودشان انجام میدهند"محکوم میگردد.
من نمیدانم این بی آبروها واقعا چگونه دم از حقوق ایرانیها در آمریکا میزنند وقتی که شهروند ایرانی در مملکت خودش و در شهر خودش هر لحظه امکان دارد بدون هیچ دلیلی بازداشت و یا دزدیده بشود.
با تمام زشتیهایی که کار آمریکایها به همرا داشت باید بگویم که اینها(آمریکایها) وقتی کسی را بازداشت میکنند حداقل اینقدر شرف دارند که اعلام کنند شخص را بازداشت کرده‌اند و در کجا زندانی میباشد.
آنموقع در جمهوری اسلامی و برای نمونه همین چند روز اخیر: فرزند مردم را میدزدند و مادر بیچاره این دانشجو بعد از ۱۲ روز بی اطلاعی باید دست به دامان رئیس جمهور بشود تا بفهمد که چه بلایی بر سر فرزندش آمده! و در واقع من فکر میکنم که این بنده خدا(مادر این دانشجو) احتمالا یک آشنایی در دستگاه داشته وگرنه به يک گروهبان چلقوز در یک کلانتری تو ام القرای اسلام ناب محمدی اگر نامه بدهی، حداقل باید شش ماه منتظر باشی!تا بلکه جوابی بگيری. رئیس جمهور که دیگر حکایتش معلوم است.
اگر خواستید صدای این مادر را گوش کنید و بعد با گفته‌های دولت ایران راجب ایرانیهای مقیم آمریکا مقایسه کنید
" قتلهای زنجیره‌ای و خانه ریحانه چیزی نیست که به زودی از ذهن مردم پاک بشود

(0) comments
۱۳۸۱ دی ۱, یکشنبه

خیلی وقت بود که دلم میخواست یک چیزی شبیه قصه گوش بکنم.
امشب(دیشب!) که شب یلدا بود تو اینترنت می گشتم که یک قصه و یا چیزی شبیه به قصه پیدا بکنم و گوش کنم و شب رو بگذارنم.
چند تا صفحه را پیدا کردم که زیاد برایم جالب نبود و یا داستان و قصه بود ولی صدا نداشت.و من دلم میخواست که قصه گوش بکنم و نه قصه بخوانم!
خلاصه اینکه یک فایل صوتی پیدا کردم و دیدم مال سایت پندار هست!
راستش من با سایت پندار میانه خوبی ندارم و خیلی خیلی ضعف توی کارهاشون میبینم.
منظورم از ضعف بی سواد بودن و کم اطلاع بودن خیلی از کسانی است که با این سایت اینترنتی کار میکنند.
زیاد طولانی نکنم چند دقیقه منتظر شدم تا فایل دانلود شد و گوش کردم و خوب تا آخرش گوش دادم و لذت بردم.
هر چند بي سوادی و بی ادبی دختري که به اسم مصاحبه کننده صداش مياد بدجور تو اعصاب من ميرفت،
ولی خوب صدای گرم استادی که داره صحبت ميکند این عصبانیت رو کم میکرد.
اگر دوست داشتید راجب شب یلدا تقریبا همه چیز رو بدانید شما هم گوش کنید.اگر یک کمی اهل قصه و گوش کردن باشید حتما خوشتان خواهد آمد.مخصوصا از اواسط مصاحبه که موضوع شب یلدا شروع میشود.
توضیح: فابل صوتی به صورت MP3 است و احتمالا دو سه دقیقه طول میکشد تا لود بشود.

(0) comments

من نیز چو خورشید دلم زنده به عشق است، راه دل خود را نتوانم که نپویم.

نوشتن تاریخ یعنی شناختن خود و گشودن افقی برای آینده، از راه آگاهی از گذشته!

یا همه دردهای دنیا را برای من خلق کرده اند، یا مرا برای همه دردهای دنیا!

هوشمندی مرد را از روی جواب هايش می توان تشخيص داد و درايت او را از سئوالاتش می توان فهميد.

برای همه دنیا تو یک نفری، و برای یک نفر تمام دنیا

تو را نه براي هميشه با تو بودن نه براي يك عمر زير سقفي نفس كشيدن نه براي اين حرف مضحك كه: – سنگ صبور روزهای سخت زند‌گی‌ام باشی نه براي زيبايي ات نه براي هوس هايم نه حتا براي عشق – كه حرف بزرگي است – تو را مي خواهم فقط براي اين كه يك روز ديگر زندگي را دوست داشته باشم




تماس با نویسنده وبلاگ



PageRank







من میخوانم،شما چی؟



سایتهای مورد علاقه











my widget for counting
<>

[Powered by Blogger]