عروسک بازی آدم بزرگها
در اين چند وقت اخير، تقریبا تمام مطالبی که در رابطه با ازدواج هستند را در اینترنت میخوانم.{برای روز مبادا!}
چند روز قبل یک گزارش در مجله خانواده سبز را می خواندم، برای من تیتری که انتخاب کرده بودند، بیشتر شبیه به یک شوخی بود، اما وقتی آن را خواندم، متوجه شدم که شوخی نیست و این دیوانه بازی را کسی در آورده است!
عنوان گزارش، امیرحسین ۶ ساله با هانيه ۴ ساله نامزد شدند!
پدر داماد ۶ ساله که بيست و هفت سال دارد، به خبرنگار گفته است، آرزوی داماد شدن پسرم را داشتم، به همین خاطر این مراسم را با حضور ششصد مهمان در یک تالار برگزار کردم.
وقتی گزارش را خواندم، به نظرم رسید که این دو پدر { پدر دختر و پدر پسر} هنوز دوست دارند که عروسک بازی بکنند، منتها حالا به جای عروسک، از بچه استفاده می کنند!
اما وقتی گفتههای پدر داماد را با دقت بیشتر خواندم، احساس کردم که این مراسم و انجام دادن آن به این مفصلی، فقط می تواند آرزوهای نه چندان دور یک نفر باشد!
به زبان ساده تر، پدر این پسر بسیار دوست داشته که مراسم عروسی خود را اینگونه برگزار بکند و جلوی دوست و آشنا خوش به حالش بشود، هفت هشت سال پیش نتوانسته این کار را بکند و هنوز داغ بی پول بودن آن زمان در سینه اش تازه است!
شاید اینگونه بتواند خودر را کمی خنک بکند و راضی تز زندگی بکند!
اگر خوصله خواندن این گزارش را دارید، اینجا کلیک بکنید، بعد نظرتان را با من تقسیم کنید.
نظر بدهید.