تکرار یک اشتباه، اینبار فاجعه!
چند بار انسان از یک سوراخ گزیده میشود؟
فکر می کنم که آن ضرب المثل قدیمی همینطور گفته میشد!
اما من اینجا آن را بصورت برعکس استفاده میکنم. میدانم که ایرانیها این ضرب المثل را وقتی به کار میبرند که از تکرار شدن یک اشتباه تعجب کرده باشند؟ و یا بخواهد یاد آوری کرده باشند!
اما این ضرب المثل را من به نیت دیگری به کار بردم. توضیح می دهم.
داستان بسیار ساده است.
اعتراف!: من یکنفر را دوست دارم!
به قول آقا مجید فیلم سوته دلان: اولی نیست، اما به خودش قسم تا روزی که باشه، خودش هست و خودم!
چرا نوشتم تکرار یک اشتباه!؟
چندین ماه پیش { الان دیگه خیلی کهنه هست!} همین موضوع برای من پیش آمد، اما بخاطر ایرادهایی که دارم، و اینجا نمی نویسم، نتوانستم موضوع دوست داشتن را در این صفحه مطرح کنم!
نتوانستم مطرح کنم، زیرا جرات مطرح کردن آن را در دنیای واقعی نداشتم، و دلیلی وجود نداشت که وقتی در دنیای واقعی نمیتوانم کاری بکنم، در این دنیا نیز چیزی بنویسم.
{ داخل آکولاد اینکه، من این دنیای مجازی را نیز بسیار جدی میگیرم، و آدم هایی که در آن هستند!}
دفعه قبل بخاطر جرات نداشتن، یکی از فرصت های خوب زندگی از دست من رفت!
یکی از انسان های بسیار خوب در واقع!
اینکه نوشتم، ضرب المثل را در اینجا برعکس استفاده می کنم به این دلیل است، که اصلا نمی توان آن دوست داشتن را با این عشق{!} مقایسه کرد و در واقع من خوش شانس بوده ام که آنموقع چیزی انجام نشد، به همین خاطر نیز از گزیده شدن دوباره نه تنها ناراحت نیستم، که بسیار خرسندم!
اینبار نیز اگر بخواهم همانطور برخورد بکنم، باز هم ضرر خواهم کرد، با این فرق که اینبار کار از دوست داشتن گذشته است، و فکر می کنم که نمیتوانم این اشتباه را جبران کنم و به همین خاطر تبدیل به یک فاجعه خواهد شد!
شما بهتر از من می دانید که بسیاری از احساس ها را میشود در زندگی نادیده گرفت و یا ایگنور کرد. ام این کار برای احساس دوست داشتن و دوست داشته شدن، غیر ممکن است!
چه حسی بهتر از اینکه بدانی یکنفر تو را از صمیم قلب دوست دارد؟ و همین احساس را برای او داشته باشی!
بنابراین دوستان عزیز در جریان باشند که بنده در حال حاضر گلویم ژیش یک نفر بدجوری گیر کرده است!
اگر دیدم خودم حریف نمیشوم که خودش و خانوادهاش را کاملا راضی بکنم، از شما دوستان کمک خواهم گرفت.
آهای مردم! دوست داشتن و دوست داشته شدن، حس بسیار شیرینی است!
پی نوشت: لطفا دوستان صمیمی از طریق ایمیل و مسنجر و این جور وسایل از بنده نخواهند که هویت این خانم را فعلا برملا کنم!
اگر روزی خودش اجازه داد و همه چیز مرتب بود، شاید یک عکس دو نفره نیز در این وبلاگ گذاشتم!
نظر بدهید.