سهراب مَنش

۱۳۸۴ آذر ۲۲, سه‌شنبه

باهم برقصیم؟
حال رقصیدن دارید؟ حداقل پنج دقیقه را حتما دارید اگر سر کار نباشید!
اگر ندارید هم زیاد مهم نیست، این آهنگ را بگذارید پخش بشود، و اگر تمام شد، یکبار دیگر بگذارید پخش بشود.
یک کم کمتر از خودتان خجالت بکشید، و اگر قضیه شلنگ تخته هم هست، بگذارید باشد و برقصید!
از خانواده هم خجالبت نکشید، شما شروع کنید شاید آن بنده‌ خدا‌ و یا بندگان خدا هم حوصله‌اش را پیدا کردند و با شما رقصیدند!
اگر مادر، پدر و یا همسر و بچه‌ها در منزل هستند، حتما دستش را بگیرید و با او برقصید.
یا اینکه اگر خیلی خجالتی هستید، درب اطاق را ببندید، و برای خودتان و با خودتان برقصید!

صدای اسپیکر را زیاد کنید و یک، دو، سه،
گارانتی: شما پنج دقیقه با این موزیک برقصید، من گارانتی می‌دهم که بعد از رقصیدن حال و احوالتان حتما بهتر خواهد بود.
حتما امتحان کنید!
اگر واقعا توی محیطی هستید که میشود رقصید و شما نرقصیدید، حتما یک جای زندگی شما مشکل دارد، آن را حل بکنید!

لینک موزیک از کتی عزیز هست.

نظر بدهید.

من نیز چو خورشید دلم زنده به عشق است، راه دل خود را نتوانم که نپویم.

نوشتن تاریخ یعنی شناختن خود و گشودن افقی برای آینده، از راه آگاهی از گذشته!

یا همه دردهای دنیا را برای من خلق کرده اند، یا مرا برای همه دردهای دنیا!

هوشمندی مرد را از روی جواب هايش می توان تشخيص داد و درايت او را از سئوالاتش می توان فهميد.

برای همه دنیا تو یک نفری، و برای یک نفر تمام دنیا

تو را نه براي هميشه با تو بودن نه براي يك عمر زير سقفي نفس كشيدن نه براي اين حرف مضحك كه: – سنگ صبور روزهای سخت زند‌گی‌ام باشی نه براي زيبايي ات نه براي هوس هايم نه حتا براي عشق – كه حرف بزرگي است – تو را مي خواهم فقط براي اين كه يك روز ديگر زندگي را دوست داشته باشم




تماس با نویسنده وبلاگ



PageRank







من میخوانم،شما چی؟



سایتهای مورد علاقه











my widget for counting
<>

[Powered by Blogger]