حس سیم خاردار بودن!
ظاهرا همه کارهای من برعکس آدمیزاد است، و نمیتوانم مثل بقیه انسانها رفتار بکنم!
معمولا کسانی که وبلاگ مینویسند، سعی می کنند با نوشتههایشان، چنانچه اخلاق مناسبی برای برخورد با دیگران نداشته باشند، در وبلاگ خودشان این اشکال را برطرف کنند!
ظاهرا کار ساز نیز هست و بسیار ی از مردم اخلاق نویسنده وبلاگ را همان می دانند که در وبلاگ خواندهاند و یک چنین تصویری از نویسنده در ذهن خود ترسیم می کنند.
اما در مورد من موضوع کاملأ برعکس شده است!
به این صورت که من همیشه سعی میکنم، در زندگی عادی و برخوردهای روزمره، اخلاقم و برخوردم به گونهای نباشد که باعث بشوم طرف مقابل احساس بکند که من چه آدم تند و تیزی هستم، و یا آدم مغرور ی هستم و یا اینکه مثلا دلم نمیخواهد با کسی برخورد داشته باشم.
اما اینجا و در وبلاگ همانطور که نوشتم موضوع کاملا برعکس شده است، و در این مدتی که وبلاگ مینویسم، چندین بار از دوستانی که به وبلاگ سر میزنند شنیدهام که به نظر آنها من آدم بسیار خشن، و مغرور و تند زبانی هستم و چند نفر نیز اصطلاحاتی برایم به کار بردهاند، مانند سیم خاردار، و یا آدم پر خار و یکی دیگر نیز می گفت که دیوارهایی که من به دور خودم کشیدهام، بسیار بلند است!
خلاصه مطلب اینکه من احساس سیم خاردار بودن میکنم!
شما راجب من چه نظری دارید؟
نظر بدهید.