سهراب مَنش

۱۳۸۴ آذر ۱, سه‌شنبه

داستان شماره تلفن های ایران

تلفن من اخیر توانسته‌ام یک نوع شکنجه سفید را کشف بکنم.
بعضی از دوستان که خودشان در خارج هستند، با این نوع شکنجه آشنا هستند و هر از گاهی، این شکنجه بر روی آنان اعمال می‌شود، اما برای دوستانی که در داخل کشور هستند، تعریف کردن این شکنجه و آگاهی دادن از آن شاید خالی از لطف نباشد!
اگر اسم این کار را شکنجه سفید بگذارم، بیراه نگفته‌ام! مگر شکنجه سفید به شکنجه‌های روحی و یا شکنجه هایی که آثارش بر روی بدن نمی‌ماند گفته نمی‌شود؟
خوب شما کافی است تا نیت کنید برای کاری و یا احوالپرسی کردن به یکی از اقوام و یا دوستان در ایران تلفن بزنید.
چنان بلایی شرکت مخابرات ایران به سر شما می‌آورد، که هزار بار خودت را لعنت می‌کنی بخاطر اینکه هوس کرده‌ای با کسی صحبت بکنی!

جمله‌هایی که می‌نویسم، تقریبا عین کلماتی است که هنگام تلفن زدن و وصل نشدن به شماره می‌شنوی.
۱- مشترک مورد نظر در دسترس نیست، لطفا بعدا شماره گیری کنید.
۲- شماره تلفن مورد نظر در شبکه وجود ندارد، لطفا دوباره شماره گیری کنید.
۳- این شماره تلفن در حال حاضر در دسترس نیست، لطفا بعدا تماس بگیرید.
۴- شماره تلفن های تهران هشت رقمی شده است.
۵- مشترک گرامی، تلفن شما به علت واریز نگردن قبض تلفن قطع شده است، لطفا بعد از پرداخت پول با مخابرات منطقه خود تماس بگیرید!

چند پیغام دیگر نیز هست، که من آنها را در خاطر ندارم.
این پیغام هایی که نوشتم را در تلفن زدن به شماره های مختلف نمی‌شنوی، برای مثال شماره را می گیری و پیغام اول را می شنوی، شصت سنت و یا هفتصد تومان پرید.
قطع می کنی و دوباره همان شماره را می گیری، بار پیغام بعدی و دوباره هفتصد تومان پرید، و دوباره و ده باره...

چند روز قبل من در یکی کافی نت، به شماره ای در ایران ده بار زنگ زدم، و در نهایت موفق نشدم که شماره را بگیرم، وقتی به پای صندوق آمدم، شش یورو {شش هزار و پانصد تومان} به صندوق پرداخت کردم و دست از پا دراز تر و با اعصاب کاملا داغون به منزل برگشتم.
بدترین این پیغام‌ها، پیغام شماره پنج است! اصلا فرض کنیم، که صاحب آن شماره پول نداشته و نتوانسته قبض خود را به موقع پرداخت کند، این موضوع چه ربطی به بقیه مردم دارد که باید هنگام شماره گیری آن را بشنوند، و صاحب ان خط ار نداشتن پول احساس خجالت بکند؟!
اگر تلفن واقعا قطع باشد، شاید کمی شنیدن این پیغام کم آزارتر به نظر برسد، اما تلفن وصل است و استفاده از سیستم مزخرفی که اینها نصب کرده‌اند باعث این اشکال شده است، و آبروی مردم بازیچه دست یک مشت دزد و کلاهبردار و رشوه خوار، شده است.
خدا می‌داند که چقدر رشوه گرفته‌اند و یک سیستم مزخرف را در یک مزایده صوری خریده‌اند.

عجیب ترین قسمت این داستان این است که شماره تلفن‌های قدیمی بسیار آسانتر گرفته می‌شوند، تا شماره‌هایی که در این چند سال اخیر وصل شده‌اند.
من به منزل یکی از اقوام که در منزل دو خط تلفن دارند بارها زنگ زده‌ام، شماره قدیمی که از زمان شاه دارند، با اولین و یا دویمن شماره گیری وصل می شود، اما شماره جدید که برای اینترنت گرفته اند، با همان پیش شماره، همان مصیبتی است که در بالا نوشتم.

راجب تماس گرفتن با تلفن‌های موبایل اگر بخواهم بنویسم، نوشته‌ام شبیه روضه علی اصغر خواهد شد!
تنها استثنا این است که جمعه‌ شب ها از ساعت یازده شب به بعد به موبایل زنگ بزنی تا موفق به شماره گیری بشوی.

من نیز چو خورشید دلم زنده به عشق است، راه دل خود را نتوانم که نپویم.

نوشتن تاریخ یعنی شناختن خود و گشودن افقی برای آینده، از راه آگاهی از گذشته!

یا همه دردهای دنیا را برای من خلق کرده اند، یا مرا برای همه دردهای دنیا!

هوشمندی مرد را از روی جواب هايش می توان تشخيص داد و درايت او را از سئوالاتش می توان فهميد.

برای همه دنیا تو یک نفری، و برای یک نفر تمام دنیا

تو را نه براي هميشه با تو بودن نه براي يك عمر زير سقفي نفس كشيدن نه براي اين حرف مضحك كه: – سنگ صبور روزهای سخت زند‌گی‌ام باشی نه براي زيبايي ات نه براي هوس هايم نه حتا براي عشق – كه حرف بزرگي است – تو را مي خواهم فقط براي اين كه يك روز ديگر زندگي را دوست داشته باشم




تماس با نویسنده وبلاگ



PageRank







من میخوانم،شما چی؟



سایتهای مورد علاقه











my widget for counting
<>

[Powered by Blogger]