ماه رمضان
ماه رمضان آمد و رفت و من هنوز هیچ کلمهای در مورد آن ننوشته ام!
یک چیزی بگم، یک وقت فکر نکنید من لال شدم.
چیزی که میخوام بگویم این است که من از بعضی آدمها اصلا خوشم نمیآید!
وقتی ماه رمضان میرسد و این آدمها روزه میگیرند و خودشان هم باور میکنند که واقعا مشغول به شکسن چیز خاصی(یکی از اعضای بدن یک غول را خودتان انتخاب کنید لطفا!) هستند، من دو برابر از این آدمها بدم میآید.
نمیتوانم درک کنم که اینها چطور فراموش میکننند که یازده ماه در سال آدمهای بسیار ...ارکستهای هستند و نمیتوانند در این یک ماه و با نخوردن یک وعده غذا، تمام آن یازده ماه را گربه شور کنند!
آنهایی هم که همه دوازده ماه سال خوب هستند و توی این یک ماه کمی به خودشون سختی میدهند را دوست دارم.
دوستان عزیز اگر خدا بهتون در این یک ماه بصورت ویژه آنتن میدهد، لطفا سفارش من را هم بکنید!
چیز خاصی نمیخوام، همین که چندین میلیون دلار پول بدهد و یک تن سالم، بقیه اش را خودم میتوانم ردیف بکنم.
پینوشت: به همان دوستانی که از طرف خداوند آنتن ویژه میگیرند، تاکید میکنم که فقط موقعی که وسط روز گشنه هستید و از بیکاری دارید این وبلاگ را میخوانید، به یاد من نباشید.
لطفا وقتی لپهای گرامیتون از زور زولبیا باد کرده و یا موقع سوختن گلویتان، وقتی آش رشته را دارید هورت میکشید، آنموقعها به یاد ما باشید.