خوابهای آشفته آزارم میدهند
این روزها همش به یاد شعری می افتم که یکی از دخترهای یتیم شده در جنگ برای پدر شهیدش گفته است.
به خدا خسته شدم
به خدا خسته شدم
به خدا قلب من آزرده شده
چند سال است که من منتظرم
.......
احساس میکنم که قلبم به اندازه قلب او آزرده است، و همین آزردگی باعث دیدن خوابهای بسیار ناراحت کننده شبها است.
این تکه از فیلم هامون دائم توی سرم می چرخه.
چقدر این جمله پیرزن این روزها برام قابل درک هست.
قلبت شکسته.
تنها موندی؟
غم خواری نداری؟
پ.ن: خوابی که دیشب دیده بودم را نوشته بودم، دکمه پاپ آپ را زدم تا نوشته را یکبار بخوانم و بعد پست کنم، اما صفحه ریفرش شد و تمام نوشتهها در ادیتور لامپ پرید.