سهراب مَنش

۱۳۸۳ دی ۱۲, شنبه

روز اول
یکم ژانویه سنه ۲۰۰۵ میلادی: ساعت پنج صبح
یک سال جدید دیگر شروع شد فلانی!
باور می‌کنی که سال ۲۰۰۵ شده است؟
انگار سالها برای گذشتن عجله دارند و انگار که من به خوابی فرو رفته‌ام، و از بیدار شدن وحشت دارم.
یک سال دیگر در این مملکت غریب کُش گذشت.
چه چیزی در انتظارم هست و چه کسی؟
کسی چه می‌داند!
تحریر شد، حسب خالی نبودن وبلاگ در این روز.

من نیز چو خورشید دلم زنده به عشق است، راه دل خود را نتوانم که نپویم.

نوشتن تاریخ یعنی شناختن خود و گشودن افقی برای آینده، از راه آگاهی از گذشته!

یا همه دردهای دنیا را برای من خلق کرده اند، یا مرا برای همه دردهای دنیا!

هوشمندی مرد را از روی جواب هايش می توان تشخيص داد و درايت او را از سئوالاتش می توان فهميد.

برای همه دنیا تو یک نفری، و برای یک نفر تمام دنیا

تو را نه براي هميشه با تو بودن نه براي يك عمر زير سقفي نفس كشيدن نه براي اين حرف مضحك كه: – سنگ صبور روزهای سخت زند‌گی‌ام باشی نه براي زيبايي ات نه براي هوس هايم نه حتا براي عشق – كه حرف بزرگي است – تو را مي خواهم فقط براي اين كه يك روز ديگر زندگي را دوست داشته باشم




تماس با نویسنده وبلاگ



PageRank







من میخوانم،شما چی؟



سایتهای مورد علاقه











my widget for counting
<>

[Powered by Blogger]