سهراب مَنش

۱۳۸۳ خرداد ۲۲, جمعه



<br /><bgsound src="http://www.hannoverit.com/~hossain/music/avaz.rm"> <br />

(0) comments
۱۳۸۳ خرداد ۲۰, چهارشنبه

باز من از روی این اینترنت دو دره شدم!
تا حالا ده بار به خودم گفتم که خرید کردن از روی اینترنت اشتباه است، ولی باز دچار این اشتباه می شوم.
چند روز قبل قراردادی که با یکی از شرکتهای تلفنی برای تلفن موبایل داشتم تمام شد و من از آنها خواستم که خط را قطع یکنند.
پریشب داشتم توی اینترنت چرخ می زدم، رفتم توی یکی از این سایتها که خط تلفن میفروشه، از عکس گوشی تلفنی که گذاشته بود خوشم آمد و بدون اینکه مشخصاتش را بخوانم آن را به همراه یک خط تلفن سفارش دادم.
امروز این تلفن آمده و الان که بهش نگاه میکنم می بینم که ظاهرا چیز بدرد بخوری نیست!
به این خاطر گوشی دوربین دار گرفتم، تا اگر چیزی را جایی دیدم و عکس گرفتم، آن را در وبلاگ بگذارم. ولی این گوشی به کامپیوتر وصل نمی شود و این کار ممکن نیست!
زنگ زدم و گفتم که میخوام گوشی عوض بشود. گفتند که دیگر ممکن نیست.
خلاصه من ماندم و حوضم!
مشتری خوب پیدا بشه فروشنده هستم. نبود؟ فک میکنم اگر توی ایران این گوشی را داشته باشی، امکان اینکه به آدم زن بدهند بیشتر میشه! :)
(البته اگر این گوشی هم توی ایران از مد نیفتاده باشه!)

(0) comments
۱۳۸۳ خرداد ۱۸, دوشنبه

دوباره بدون اینکه بخواهم، دارم آرام، آرام وارد یک دعوای خانوادگی می شوم!
میگم بدون اینکه بخواهم، چون اصلا مایل نیستم توی اینجور مسائل وارد شوم. اما از طرف دیگر کسی که دارد مشکل پیدا می کند را حدود ده سال است که می شناسم و به خانه اش رفت و آمد دارم.
چند روز قبل از من خواست که با همسرش صحبت کنم! من بهش گفتم حرف زدن من با خانم تو کار بیهوده ای هست. اگر همسر تو به حرف تو گوش نمی کند به من حرف من هم گوش نخواهد داد.
اما اصرار کرد. من هم کمی جدی تر بهش گفتم که حرف زدن من کار عاقلانه و درستی نیست و بهتر است که اینکار را خودت انجام بدهی.
گفت که دیگه مشکلاتش بالا گرفته و حرف خودش دیگر برش ندارد!
باز هم من گفتم که اگر بخواهی من با خود تو صحبت می کنم و اگر خواستی این حرفها را با زبان خودت و از قول خودت به همسرت بگو. ولی در نهایت حرف توی گوش این آدن نرفت و آنقدر اصرار کرد که من دیگر نتوانستم نه بگویم!
فهمیدن اینکه خانم ایشان حرفهای بنده را به چیز پدرش هم حساب نخواهد کرد کار سختی نبود. آدم وقتی به شوهر خودش احترام نمی گذارد و حرفش را گوش نمی کند، بیاید و به حرف دوست شوهرش گوش کند!؟
خلاصه با این خانم حدود نیم ساعت صحبت کردم و خیلی سریع عقب کشیدم!
خیلی سریع چون احساس کردم ممکن است این آدم (نفهم!) به من هم توهین بکند.
زنک مثل سگ هار پاچه می گیرد و اصلا نمی فهمد که چه می گوید!
وقتی یک نفر نه فهم دارد و نه منطق، چطور باید با او صحبت کرد؟
البته من می دانم که این آدم را چگونه می شود ادب کرد، اما اینکار را نمی توانم مستقیم انجام بدهم!
روی این آدمی هم که مشکل دارد زیاد نمی شود حساب باز کرد برای عملیاتی کردن نقشه ای که در سر دارم.
این بابا از اون مدل آدمهاست که اگر یک شب جمعه تنگش بگیره و زنش بهش پشت بکنه، همه چیز و همه کسی را میفروشه!
این نوشته شاید ادامه داشته باشد!

(0) comments

من نیز چو خورشید دلم زنده به عشق است، راه دل خود را نتوانم که نپویم.

نوشتن تاریخ یعنی شناختن خود و گشودن افقی برای آینده، از راه آگاهی از گذشته!

یا همه دردهای دنیا را برای من خلق کرده اند، یا مرا برای همه دردهای دنیا!

هوشمندی مرد را از روی جواب هايش می توان تشخيص داد و درايت او را از سئوالاتش می توان فهميد.

برای همه دنیا تو یک نفری، و برای یک نفر تمام دنیا

تو را نه براي هميشه با تو بودن نه براي يك عمر زير سقفي نفس كشيدن نه براي اين حرف مضحك كه: – سنگ صبور روزهای سخت زند‌گی‌ام باشی نه براي زيبايي ات نه براي هوس هايم نه حتا براي عشق – كه حرف بزرگي است – تو را مي خواهم فقط براي اين كه يك روز ديگر زندگي را دوست داشته باشم




تماس با نویسنده وبلاگ



PageRank







من میخوانم،شما چی؟



سایتهای مورد علاقه











my widget for counting
<>

[Powered by Blogger]