آویزان از بیضه های مسیح
۲۸ دسامبر ۲۰۰۴ ساعت ۰۰:۲۵ دقیقه نیمه شب
چند روزی هست که در وضعیت آویزون بودن گیر کردم!
هشت روز قبل با یک شرکت هلندی قرار گذاشتم برای اسباب کشی منزل.
قرار شد که سه روز قبل از روزی که میخوام بهشون زنگ بزنم و باهاشون قرار قطعی بگذارم.
فکر میکنم نه من در آن زمان به یاد تعطیلات کریسمس و سال نو بودم و نه آنها!
امروز روز پنجم هست که به این مادر قحبه ها زنگ میزنم و تلفن میرود روی پیغام گیر.
اگر شما پشت گوشتون را دیدید، بنده هم صدای این پوفیوزها را برای جواب دادن شنیدهام!
نتیجه اینکه احتمالا اسباب کشی در زمانی که باید انجام نمیشود و ششصد یوروی ناقابل از جیب من برای پرداخت دو برج دیگر اجاره اینجا خواهد رفت.
یک ضرب المثل سهرابی میگه: نه به اینکه پنج شب توی این مملکت توی خیابان خوابیدی تا یک سوراخ پیدا کردی، نه اینکه الان دو تا خانه داری و باز هم گیر هستی!(خدایا چرا من به فکر رفیق و پشتبان نبودم زمان آمدن؟)
همچنان آویزان
توی خماری سالگرد زلزله بم بودیم که خبر دریا لرزه(توی ایران چی میگن به این نوع زلزله؟) در آسیا و چند کشور دیگر آمد و تا کنون بیست و سه هزار نفر کشته شدهاند!
ظاهرا باید منتظر شنیدن دو یا سه برابر کشته ها بود!
من نمیفهم این چجور عیدی هست که مردم آسیا از مسیح میگیرند؟
پارسال هم روز اول کریسمس زلزله ایران آمد، و به معنای واقعی کلمه عزادار شدیم و امسال وقتی داری با خودت ور میروی تا یکجوری این تلخی را به فراموشی بسپاری، یا حداقل کم مزه تر بکنی، یکدفعه میبینی که دل دریا لرزید و ده متر ارتفاع موج با سرعت نهصد کیلومتر میاد روی زمین و همه چیز را به گند و گوه میکشد!
مشکل من هم مثل همه مردم دنیا که با این نوع زلزله نا آشنا هستند، همین نا آشنا بودن هست! من اصلا نمیتونم درک کنم که ده متر ارتفاع موج و نهصد کیلومتر سرعت آب یعنی چی؟
چند وقت پیش در کانال دیسکاوری یک برنامه دیدم که در مورد همین نوع لرزش زمین بود و موضع مربوط میشد به حدود چهل سال پیش و در جزایر هاوایی!
یک آدم نسبتا جا افتاده داشت تعریف میکرد که زمانی که داشتند بطرف مدرسه میرفتند با سرویس مدرسه، چشمش به دریا میافتد و یک مرتبه داد می زند که دریا خالی شده!
بچه های دیگر سریع میزنند زیر خنده و به او میگویند که داری دروغ سال را میگی!
راننده سرویس، دریا را نگاه میکند و از اینکه دریا خودش را عقب کشیده بوده تعجب میکند، وقتی به مدرسه میرسند، زمان کوتاهی میگذره تا همین اتفاق میافتد.ظاهرا در آن زمان بیشتر از یکصد هزار نفر کشته می شوند.
بعد نشان داد که برای جلوگیری از تکرار این فاجعه در کف دریا و نزدیک به ساحل سیستمهای هشدار دهنده نصب کرده اند. ظاهرا تا کنون چهار بار در این مناطق آن سیسم ها به صدا در آمده اند، و شهرداری مردم را جمع کرده، ولی در نهایت خبری نشده بود و همین باعث شده بود که سازنده آن سیستم ها نگران باشد که روزی این موضع جدی بشود و مردم بخاطر چهار بار اخطار و اتفاق نیفتادن دیگر به این سیستم مطمئن نباشند!
ظاهرا دیگر این نگرانی بیمورد هست!
اگر مسیح میخواد برینه توی تعطیلات اینها، چرا کشته هاش را از آنطرف که اصلا اینکاره نیستند میگیرد؟