سهراب مَنش

۱۳۸۳ آذر ۱, یکشنبه

یاز هم حال عجیب و غریب
دوباره چند روزی است که دچار آن حالتهای مزخرف شده‌ام که خودم نمی‌توان از آن سر در بیاورم!
در این حالت با تمام وجود احساس عصبانیت می‌کنم، اما خودم نمی‌دانم از چه کسی وبه چه علت عصبانی هستم!
در این حالت احساس می‌کنم که چندین اتفاق بسیار بسیار بزرگ و بد در زندگی برایم افتاده و همین اتفاقها من را شدیدا به فکر فرو برده و نمی‌توانم به چیز دیگری فکر کنم به غیر از این اتفاقها.در این وضعیت دائم دلشوره دارم.
اما چه اتفاقی؟
این سوالی است که برایم خودم هم پیش می‌آید و هر چه فکر می‌کنم چیز خاصی به ذهنم نمی‌رسد که فکر کنم برای مثال فلان اتفاق مرا اینطور به خود مشغول کرده است.
قبل از اینکه پای کامپیوتر بنشینم و ادیتور را باز کنم، احساس می‌کنم که می‌توانم چندین صفحه بنویسم.
اما دریغ از یک کلمه تایپ کردن!
در این زمان فکر می‌کنم حرفهای بسیاری دارم که می‌خواهم اینجا آن را مطرح کنم.
اما هر چه بیشتر فکر می‌کنم کمتر به یاد می‌آورم که راجب چه چیزی دلم می‌خواهد که بنویسم!
توی چند کلام و خلاصه بگویم که حال و روز عجیب و غریبی است.
این حالت برای خودم نیز تقریبا جدید است، و هیچ چیزی در مورد آن نمی‌دانم.
فقط امیدوارم که این وضعیت به زودی تمام بشود و دیگر سراغم نیاید.

من نیز چو خورشید دلم زنده به عشق است، راه دل خود را نتوانم که نپویم.

نوشتن تاریخ یعنی شناختن خود و گشودن افقی برای آینده، از راه آگاهی از گذشته!

یا همه دردهای دنیا را برای من خلق کرده اند، یا مرا برای همه دردهای دنیا!

هوشمندی مرد را از روی جواب هايش می توان تشخيص داد و درايت او را از سئوالاتش می توان فهميد.

برای همه دنیا تو یک نفری، و برای یک نفر تمام دنیا

تو را نه براي هميشه با تو بودن نه براي يك عمر زير سقفي نفس كشيدن نه براي اين حرف مضحك كه: – سنگ صبور روزهای سخت زند‌گی‌ام باشی نه براي زيبايي ات نه براي هوس هايم نه حتا براي عشق – كه حرف بزرگي است – تو را مي خواهم فقط براي اين كه يك روز ديگر زندگي را دوست داشته باشم




تماس با نویسنده وبلاگ



PageRank







من میخوانم،شما چی؟



سایتهای مورد علاقه











my widget for counting
<>

[Powered by Blogger]