سهراب مَنش

۱۳۸۲ اسفند ۱, جمعه

بازتاب انتخابات مجلس ایران در رسانه های دولتی هلند
اگر اشتباه نکنم، امسال اولین سالی است که برگذاری انتخابات مجلس در رسانه های دولتی هلند( سه کانال دولتی و خبرهایش) از نزدیک دنبال می‌شود، و حتی خبرنگاری را برای دادن گزارشها مستقیم تصویری بصورت زنده و یا غیر زنده به ایران فرستاده‌اند و در اخبار با او تماس برقرار می‌کنند. البته در زمان زلزله هم اینها یک گزارشگر هلندی را به بم فرستاده بودند تا برایشان روزانه گزار ش بدهد.
به هرحال این نوع توجه به این دوره از انتخابات نشانگر آن است که دنیا برای بعد از انتخابات برنامه‌هایی برای دولت ایران دارند. گزارشگر معروف CNN نيز در ايران است، و تقریبا هر دو ساعت، یک گزارش جدید برای سی.ان.ان می‌فرستد. گزارشهای او بر خلاف گزارشگر بي تجربه هلندي کاملا حرفه‌اي است.
در اخبار ساعت هشت شب امشب ( ديشب) که مهمترين بخش خبري در هلند است، گزارشگر هلندی به منزل یک ایرانی رفته بود، و مثلا می‌خواست از ميان مردم گزارشاتش را بدهد.
ديدن اين گزارش باعث شد که کمي خنده بر ليهايم بيايد. اولا که منزل اين آقا پر بود از دختر!
فکر مي‌کنم ايشان حدود ۵ دختر داشت که همه بزرگ و بالغ شده بودند.
گزارشگر شروع کرد با اعضای خانواده مصاحبه کردن. این خانواده در شهر کرج زندگی می‌کردند، و یکی از دختران به زبان انگلیسی کاملا مسلط بود.
خبرنگار پرسید که ایا در انتخابات شرکت می‌کنيد؟
دختر به انگليسي جواب: نه!
او ادامه داد؛ من دلم ميخواد جايي به پاي صندوق راي بروم که مرا نيز در خيابان آدم حساب بکنند!
البته براي ما که ايرانی هستيم، این جمله قابل درک است.
ولی برای خبرنگاری که مثلا قبل از ایران آمدن در کشور افغانستان، یا عربستان، و یا کشورهایی از این دست بوده است، این جواب کمی گنگ می باشد!
از این نظر که این خبرنگار برای مثال در افغانستان دیده که چگونه با زنان برخورد می کنند و می کردند. و یا مثلا در عربستان دیده که زنها حتی حق رانندگی کردن را ندارند، چه برسد به رای دادن!
حتی کویت هم که همسایه ایران است، در بسیار یموارد برخوردش با زنان بسیار متحجرانه می‌باشد!
به نظر من وقتی چنین سوالی از یک زن در ایران بشود، باید در جواب بگوید که چون نیمی از جمعیت کشور زن می‌باشند و در حال حاضر بیش از شصت درصد دانشجویان کشور را دختران تشکیل می‌دهند، زنان ایران خواهان مساوی بودن حقوق خود با مردان می‌باشند!
از گرفتن دستمزد، تا شرایط مساوی برای پیداکردن یک کار، بدون نگاه به جنسیت فرد. در کل دادن یک شانس مساوی به دختران و پسران و انتخاب آنها بر اساس توانایی و نه جنسیت.
از سرپرستی بچه ها گرفته، تا شرایط مساوی برای درخواست طلاق!
محقق شدن این شرایط هم فقط در صورتی است که زنان نیز بتوانند به تعداد زیادی نسبت به جمعیت زنان در ایران وارد مجلس بشوند و در راه مساوی کردن حقوق قدم بردارند!
نمی‌شود که نصف جمعیت مملکت زن باشد، و مثلا در مجموع ۲۰ نفر نماینده زن در مجلس باشد.
بعد از این دختر، گزارشگر با مادر او مصاجبه کرد. این خانم دو یا سه جمله گفت که راستش من اصلا متوجه منظورش نشدم، و فکر می‌کنم همین احساس در خبرنگار و مترجمی که صحبتهای او را ترجمه می‌کرد نیز وجود داشت!
بعد نیز با دختر کوچک خانواده که شاید هجده و یا نوزده سال سن داشت صحبت کرد.
این دختر نوجوان مثلا طرز فکر فمنیستی داشت، و این را میشد از فریم عینکی که به سبک شادی صدر انتخاب کرده بود تشخیص داد!
این دختر هم بعد از یک مقدار مقدمه چینی بی سر وته گفت: که میخواهد در خیابان مردم به او به چشم یک انسان نگاه کنند و نه چیز دیگر!
به هرحال مصاحبه نسبتا خنده‌داری بود!
خنده دار از این نظر که دختری که انگلیسی صحبت می‌کرد، بیشتر از آنکه به موضوع مجلس توجه کند، تمام حواسش بر این بود که مثلا انگلیسی را با لهجه آمریکایی صحبت کند! تقریبا شده بودن حکایت راه رفتن کلاغی که میخواست مانند کبک راه برود! خوب وقتی کسی به انگلیسی تسلط دارد، چه نیازی دارد که بخواهد لهجه اش را پنهان بکند؟ به هرحال این زبان مادری ما نیست که بخواهیم، ایطور حساسیت نشان بدهیم! همه ملیتها بر اساس زبان مادری خود، هنگام صحبت به زبان دیگر مانند انگلیسی لهجه خاص خود را دارند!
و خنده دار از این نظر که هیچکدام از این نظرهای این خانمها دلیلی برای عدم شرکت در انتخابات نبود!
به نظرم امثال این خانم مبارز(!) باید یاد بگیرد که این چیزها آر(عار!) نیست.
اگر فردا شب گزارش به درد بخوری از تلویزیون اینجا پخش شد، خلاصه آن را خواهم نوشت.
فقظ این را اضافه کنم که خبرنگار هلندی در خیابان های تهران گفت؛ تقریبا با تمام کسانی که صحبت کرده، از آنها شنیده است که در انتخابات شرکت نمی کنند، و خودش با توجه به مصاحبه های که با مردم داشت، حدس میزد که استقبالی از این انتخابات نشود!

من نیز چو خورشید دلم زنده به عشق است، راه دل خود را نتوانم که نپویم.

نوشتن تاریخ یعنی شناختن خود و گشودن افقی برای آینده، از راه آگاهی از گذشته!

یا همه دردهای دنیا را برای من خلق کرده اند، یا مرا برای همه دردهای دنیا!

هوشمندی مرد را از روی جواب هايش می توان تشخيص داد و درايت او را از سئوالاتش می توان فهميد.

برای همه دنیا تو یک نفری، و برای یک نفر تمام دنیا

تو را نه براي هميشه با تو بودن نه براي يك عمر زير سقفي نفس كشيدن نه براي اين حرف مضحك كه: – سنگ صبور روزهای سخت زند‌گی‌ام باشی نه براي زيبايي ات نه براي هوس هايم نه حتا براي عشق – كه حرف بزرگي است – تو را مي خواهم فقط براي اين كه يك روز ديگر زندگي را دوست داشته باشم




تماس با نویسنده وبلاگ



PageRank







من میخوانم،شما چی؟



سایتهای مورد علاقه











my widget for counting
<>

[Powered by Blogger]