نه نمیگم!
چقدر صورت ایرانی قشنگ هست. چقدر جذابیت و نمک توی این صورتها هست. چقدر موی مشکی قشنگ هست. چقدر چشم و ابروی مشکی زیباست.حیف که بعضی از دارندگان این صورتها، قدر آن را نمیدانند، و سعی در عوض کردن این صورت دارند!
نمیشود که یک همچین صورتی را دید، و به صاحب آن نه گفت!
******************************************************
گنج
يک داستان کوتاه از کتاب داستانهای زنان
«ننه جون شما هيچ کدوم يادتون نميآدش . منو تازه دو سه سال بود به خونه
شوور فرستاده بودن. حاج اصغرمو تازه از شير گرفته بودم و رقيه رو آبستن بودم ...»
خاله اين طور شروع کرد. يکی از شب های ماه رمضون بود که او به منزل ما آمده
بود و پس از افطار ، معصومه سلطان ، قليان کدويی گردويی گردن دراز ما را - که شب های
روضه ، توی مجلس بسيار تماشايی است - برای او آتش کرده بود ؛ و او در حالی که
نی قليان را زير لب داشت ، اين گونه ادامه می داد :
«... تو همين کوچه سيدولی - که اون وقتا لوح قبرش پيدا شده بود و من
خودم با بیبیم رفتيم تموشا ، قربونش برم ! - رو يه سنگ مرمر يه زری ،
«... اون وقتا تو محل ما يه دختر ترشيده ای بود ، بهش بتول می گفتن . راستش ما
آخر نفهميديم از کجا پيداش شده بود .
ادامه داستان