سهراب مَنش

۱۳۸۲ دی ۲۴, چهارشنبه

سياه بازی
سه روز است که دجالهای با و بدون امامه در ساختمان مجلس بست نشسته اند!
به هرحال برای اینکه بتوان مردم را به پای صندوق رای آورد، نیاز به شعبده بازی و خیمه شب بازیهای است که امروزدر ایران شاهد هستیم.
ظاهرا همه این کارها آنطور که خواسته‌اند و یا مایل بوده‌اند نتیجه نداشته، برای تکمیل سناریو پای بی وجودترین رئیس جمهور ایران را به میدان کشیده‌اند!
این نا آقای از همه جا بی‌خبر به نظرش رسیده که هنوز می‌تواند جنگولک بازی انتخاب مجدد خودش را در بیاورد، و حتما با خودش فکر کرده که اینبار هم، چهار قطره اشک و دستمال یزدی کار خودش را پیش ملت خواهد کرد!
یکی به این بابا بگوید که ملت به همان اندازه که از محافظه کاران بدشان می‌آید، به همان اندازه از اطلاح طلبان حکومتی بیزارند!
این جماعتی که در مجلس تحصن کرده‌اند، اصلا چه اصراری به تائید صلاحیت و بودن مجدد در مجلس دارند؟
مگر هزاران بار خودشان نگفته‌اند که اجازه نمی‌دهند تا قانونی به تصویب برسانند، و بازی از شانه ملت بردارند؟
خوب چرا خودشان استعفا نمی‌دهند تا هم به ملت و هم به دنیا بگویند که دستشان بسته است؟
خودشان را جر هم بدهند، حداقل نصف مردمی که در انتخابات گذشته شرکت کرد، در این انتخابات حاضر نمی‌شوند به پای صندوق‌های رای بروند! و همین برای سال آینده و برای کشورهایی که این حکومت را نمی‌پذیرند کافی است.
من به عنوان یک ایرانی حمایت خودم را از عدم صلاحیت کاندیداها اعلام می‌دارم. همینطور از اینکه رهبر جمهوری اسلامی مایل به دخالت در این ماجرا نیست خرسندم.
معتقدم جماعتی که صغیر هستند و نیاز به یک ولایت فقیه دارند تا برایشان تصمیم بگیرد ، نیازی به مجلس و این نوع وسایل که لازمه یک حکومت دمکرات است ندارند!
ساختمان مجلس را نیز به مسجد تبدیل بکنند! اینطوری مردم می‌توانند از توالتهای آن استفاده کنند. شاید اینطوری جنبه ملی آن بیشتر باشد تا چیزی که الان هست.
عکس؛ شیطانهای با و بدون امامه جمهوری اسلامی را در ساختمان مجلس نشان میدهد.



من نیز چو خورشید دلم زنده به عشق است، راه دل خود را نتوانم که نپویم.

نوشتن تاریخ یعنی شناختن خود و گشودن افقی برای آینده، از راه آگاهی از گذشته!

یا همه دردهای دنیا را برای من خلق کرده اند، یا مرا برای همه دردهای دنیا!

هوشمندی مرد را از روی جواب هايش می توان تشخيص داد و درايت او را از سئوالاتش می توان فهميد.

برای همه دنیا تو یک نفری، و برای یک نفر تمام دنیا

تو را نه براي هميشه با تو بودن نه براي يك عمر زير سقفي نفس كشيدن نه براي اين حرف مضحك كه: – سنگ صبور روزهای سخت زند‌گی‌ام باشی نه براي زيبايي ات نه براي هوس هايم نه حتا براي عشق – كه حرف بزرگي است – تو را مي خواهم فقط براي اين كه يك روز ديگر زندگي را دوست داشته باشم




تماس با نویسنده وبلاگ



PageRank







من میخوانم،شما چی؟



سایتهای مورد علاقه











my widget for counting
<>

[Powered by Blogger]