سهراب مَنش

۱۳۸۲ دی ۲۳, سه‌شنبه

خاطرات
یک قسمت دیگر از خاطرات را ضبط کردم، و امشب بر روی شبکه گذاشتم.
یک توضیحی باید عرض کنم در مورد خاطرات، و آن این است که صحبت از جنگ و تعریف کردن خاطرات آن کار بسیار مشکلی است!
مشکل از این نظر که تعریف از مهمانی و جشن و سرور نیست.
زمانی که مشغول ضبط کردن این خاطرات هستم، بسیار پیش می‌آید که به ناگهان غم تمام وجودم را می‌گیرد، و اگر نخواهم دروغ بگویم، بسیار پیش می‌آید که بغض گلویم را می‌‌فشارد، و نمیتوانم صحبت کنم! مخصوصا زمانی که باید از دوستان کشته شده‌ام چیزی بگویم. برای چند دقیقه‌ای نمیتوانم صحبت کنم، که این زمانهایی که در سکوت گذشته است را بعدا حذف می‌کنم.
دو دلیل برای اینکار دارم؛ اول اینکه نمیخواهم حجم فایل زیاد باشد، و دوم اینکه سعی میکنم با حرف زدنم، باعث غمگین شدن کسی نشوم.ولی از آنجا که من کار کردن با این نرم افزار را بلد نیستم، چند بار پیش آمده که این چیزها از دستم خارج شده. امیدوارم که باعث ناراحتی زیاد نشوم.
ولی من و همه کسانی که در جنگ شرکت کردیم، وظیفه داریم که این قسمت از تاریخ مملکت خود را آنطور که گذشته، بیان کنیم. اگر احتمالا غمی در گفته ها می‌بینید، این غم با شدت بسیار زیاد در آن دوران در ما بود و زمانی که به یاد آن روزها می‌افتم، داغها در دلم تازه می‌شود.
این قسمت از خاطرات بصورت نیمه ضبط شد، و سعی میکنم که بقیه آن را در قسمتهای بعدی بگویم.
برای گوش کردن به خاطرات به آن یکی وبلاگ مراجعه کنید.

من نیز چو خورشید دلم زنده به عشق است، راه دل خود را نتوانم که نپویم.

نوشتن تاریخ یعنی شناختن خود و گشودن افقی برای آینده، از راه آگاهی از گذشته!

یا همه دردهای دنیا را برای من خلق کرده اند، یا مرا برای همه دردهای دنیا!

هوشمندی مرد را از روی جواب هايش می توان تشخيص داد و درايت او را از سئوالاتش می توان فهميد.

برای همه دنیا تو یک نفری، و برای یک نفر تمام دنیا

تو را نه براي هميشه با تو بودن نه براي يك عمر زير سقفي نفس كشيدن نه براي اين حرف مضحك كه: – سنگ صبور روزهای سخت زند‌گی‌ام باشی نه براي زيبايي ات نه براي هوس هايم نه حتا براي عشق – كه حرف بزرگي است – تو را مي خواهم فقط براي اين كه يك روز ديگر زندگي را دوست داشته باشم




تماس با نویسنده وبلاگ



PageRank







من میخوانم،شما چی؟



سایتهای مورد علاقه











my widget for counting
<>

[Powered by Blogger]