تشکر
فکر ميکنم دوستاني که مايل بودند نظري در مورد نوشته قبلی بنویسند، حتما تا الان نظرشان را داده اند.
من هم سعی کردم که به تمام نوشته های دوستان جواب و یا توضیح مختصری بدهم.
به هرحال از همه شما دوستان عزیز که در این بحث شرکت کردید سپاسگزارم. همینطور امیدوارم که کسی دلخور نشده باشد! من که دلخوری در نظرها ندیدم. فقط بعضی از دوستان کمی عصبانی شده بودند که این کاملا طبیعی هست و در همه بحثها پیش می آید. به هر حال ممنون هستم.
خاطرات جنگ
یک قسمت دیگر از خاطرات را ضبط کردم و امشب بر روی وب گذاشتم، توی این قسمت از خاطرات، برای اینکه جمله یکی از دوستانم را که چند دقیقه قبل از کشته شدن به من گفت را تغئیر ندهم، یک کلام حرف بی تربیتی زده ام! البته گفته آن خدا بیامرز هست، و حالا که من باید نقل کنم. دلم نمیخواد گفته اش را عوض و یا تغیر داده باشم.
برای گوش کردن خاطرات به صفحه جدید سهراب منش بروید.
پی نوشت؛ یکی از عکسهای منطقه را در این قسمت خاطرات بر روی شبکه گذاشتم، صورتم در این عکس به خاطر ریش زیاد و موی بلند واضح نیست!
عکس در سال تابستان ۱۳۶۶ و در جزیره مجنون گرفته شده. دلیل بلند بودن موها و ریشهایم در اینجا آفتاب سوزان آن منطقه در آن فصل بود. در این فصل حداقل دمای هوا چهل و پنج و وسط روز به پنجاه و پنج درجه بالای صفر میرسید.در حالت معمولی من ته ریش کوتاه و موی نسبتا بلند داشتم.