سهراب مَنش

۱۳۸۲ آذر ۱۶, یکشنبه

»خاطرات»
عرض به حضور شما، امشب قسمت نهم خاطرات را ضبط کردم. و بر وری شبکه گذاشتم.
توی صحیتها هم گفته ام؛ تعریف کردن این ۳۰ ماه که در جهاد سازندگی مشغول بودم، یکی از سخترین دوران خاطرات من هست. و هنوز بعد از گذشت ۱۵ سال جرات نمیکنم همه آن چیزها که دیده‌ام را بر زبان بیاورم، حتی زمانی که اینجا برای مدت 2 سال تحت درمان بودم،گفتن این خاطرات دردهای بسیاری را برای من زنده میکرد! دکتر روانپزشک که اتفاقا یک ایرانی بود، به من گفت که اگر تعریف کردنش برایت سخت است، آنها را بنویس. من هم از آن به بعد همینکار را کردم و نوشته تحویل دکتر میدادم و او مشورتی به من میداد.
ولی اینبار تصمیم دارم که حداقل بعضی از قسمتهای کوچک و کمتر درد آور را بر زبان بیاورم!
برای شنیدن خاطران به صفحه جدید بروید.

من نیز چو خورشید دلم زنده به عشق است، راه دل خود را نتوانم که نپویم.

نوشتن تاریخ یعنی شناختن خود و گشودن افقی برای آینده، از راه آگاهی از گذشته!

یا همه دردهای دنیا را برای من خلق کرده اند، یا مرا برای همه دردهای دنیا!

هوشمندی مرد را از روی جواب هايش می توان تشخيص داد و درايت او را از سئوالاتش می توان فهميد.

برای همه دنیا تو یک نفری، و برای یک نفر تمام دنیا

تو را نه براي هميشه با تو بودن نه براي يك عمر زير سقفي نفس كشيدن نه براي اين حرف مضحك كه: – سنگ صبور روزهای سخت زند‌گی‌ام باشی نه براي زيبايي ات نه براي هوس هايم نه حتا براي عشق – كه حرف بزرگي است – تو را مي خواهم فقط براي اين كه يك روز ديگر زندگي را دوست داشته باشم




تماس با نویسنده وبلاگ



PageRank







من میخوانم،شما چی؟



سایتهای مورد علاقه











my widget for counting
<>

[Powered by Blogger]