برای بار دوم از دهان یک دختر ایرانی میشنوم که زن و بچه داشتن، بدتر از بیماری ایدز هست!
امیدوارم که این طرز فکر اکثریت جامعه نباشد.
یک مشت از مردم آدمهایی که ایدز دارند را در سطح جزامی میدانند و بعضی ها آن را در حد یک سرما خوردگی ساده میپندارند!
ظاهرا تعداد کسانی که با این قضیه بسیار ساده برخورد میکنند کم نیست!
بعضی ها هم از گفتن موضوع یا شنیدن واقعیت وحشت دارند و خودشان را در مورد این بیماری به یکجور نفهمی آزار دهنده میزنند.
به نظر من؛ بیماری ایدز مانند بیماری سرطان میباشد! فرق آن با سرطان این است که در بعضی موارد میشود جلوی آلوده شدن به این نوع سرطان را گرفت.
مهمترین قسمت داستان مربوط میشود به استفاده از کاندوم! به هرحال هر کسی که خربزه میخورد، باید پای ایدز گرفتن، از خربزه خوردن هم بنشیند!
یا باید در این دنیا قید خیلی چیزها را زد تا دچار این بیماری نشوی، که کار آسانی نیست ولی پیشنهاد میشود.
یا باید وقتی تن به این کارها میدهی، با احتیاط کامل برخورد بکنی. اگر حوصله داشتید به این مصاحبه دو دقیقه ای در بی.بی.سی گوش کنید.
************************************
قسمت هشتم خاطرات را هنوز ضبط نکرده ام. وبلاگی که درست کرده بودم بدجوری سقط شد! و بدجوری خورد تو دوقم! ولی حتما همین یکی دو روز اینکار را انجام می دهم.
************************************
قالب جدیدی که روی وبلاگ گذاشتم، موقتی میباشد و برای یک مدت کوتاه از آن استفاده خواهم کرد. طراحی وبلاگ را یکی از وبلاگنویسهای دیگر انجام داده است و من فقط واکسش زدم و اینجا گذاشتم!