سهراب مَنش

۱۳۸۲ آبان ۲۸, چهارشنبه

ساعت؛ چهل دقیقه بامداد روز چهارشنبه.
امروز از ظهر دنبال همان موضوع کاری بودم که چند روز پیش راجبش نوشته بودم.
دوتا اشکال در کار هست! یکی اینکه حقوق را دبه کردند و می گویند کمتر از آن هست که گفته شده، یکی دیگر هم این است که سه هفته دور بودن از منزل را دبه نکردند! یعنی واقعا باید سه هفته در راه باشی و یک تعطیلات آخر هفته در منزل.
از شرط دوم زیاد خوشم نیامده! سه هفته از منزل دور باشی، دیگه برای چی آخر هفته بیای منزل؟ ا میمونی هتل. سنگین و با کلاس! هان؟ اجاره‌ای که میدی هم کمتره!
روی شرط دوم باید خوب فکر کنم. نمیدانم در این سن و سال هم تحمل آوارگی و در به دری را دارم یانه!
××××××××××××××××××××××××
آقایون و خانمهای که تا حالا نظر داده اید. خدا بهتون کلی نظر اعطا بکند که همه جا صاحب نظر باشید! هر کی هم نظر نداده، بده لطفا!
××××××××××××××××××××××××
دیشب آخر شب قسمت سوم خاطرات را ضبط کردم و بر روی آن یکی وبلاگ گذاشتم. هر کی خوابش گرفته و مایل هست که خواب از سرش بپرد( یا برعکس!) به خاطرات من گوش بکند.

من نیز چو خورشید دلم زنده به عشق است، راه دل خود را نتوانم که نپویم.

نوشتن تاریخ یعنی شناختن خود و گشودن افقی برای آینده، از راه آگاهی از گذشته!

یا همه دردهای دنیا را برای من خلق کرده اند، یا مرا برای همه دردهای دنیا!

هوشمندی مرد را از روی جواب هايش می توان تشخيص داد و درايت او را از سئوالاتش می توان فهميد.

برای همه دنیا تو یک نفری، و برای یک نفر تمام دنیا

تو را نه براي هميشه با تو بودن نه براي يك عمر زير سقفي نفس كشيدن نه براي اين حرف مضحك كه: – سنگ صبور روزهای سخت زند‌گی‌ام باشی نه براي زيبايي ات نه براي هوس هايم نه حتا براي عشق – كه حرف بزرگي است – تو را مي خواهم فقط براي اين كه يك روز ديگر زندگي را دوست داشته باشم




تماس با نویسنده وبلاگ



PageRank







من میخوانم،شما چی؟



سایتهای مورد علاقه











my widget for counting
<>

[Powered by Blogger]