جمعه؛ ساعت ۲۳:۳۰
اينبار برخلاف هميشه کارم را طبق برنامه انجام دادم، و از آنجا که در این روزها حال و حوصله مهمانی را ندارم به منزل برگشتم.
وضعیت کار بسیار خرابتر از آن هست که به فکرم میرسيد! ظاهرا با اين وضعيت چارهاي نيست به غير از اسباب کشی به شهرهای بزرگ هلند. اما در این کشور خانه عوض کردن و پیدا کردن یک خانه اجارهای در شهرهای بزرگ کار راحتی نیست. تقریبا ۹۵ درصد خانه های اجارهای متعلق به شهرداریها است و تقاضا برای این خانهها همیشه زیاد است. بخصوص در شهرهای بزرگ.
آن پنج درصد بقیه که خانههای شخصی است، بسیار گرانقیمت میباشد. من در حال حاضر در یکی از همین خانه های شخصی زندگی میکنم و ماهی ۳۷۵ یورو در ماه اجاره این خانه را میدهم. البته اینجا بسیار کوچک است و اسم خانه برای این مکان که من در آن زندگی میکنم کلمه بزرگی است! یک سوئیت کوچک هست.
مبلغی که من برای اجاره پرداخت میکنم بسیار بالا است. و با همین مبلغ میشود یک آپارتمان سه خوابه و یا یک خانه سه خوابه با حیاط از شهرداری اجاره کرد. زمانی که این خانه را گرفتم برایم کوچک و بزرگ بودنش مهم نبود و نزدیک بودن به محل کار در ارجعیت بود. ولی امروز که در آن محل کار نمیکنم، شاید بتوانم در جای دیگر دنبال یک آپارتمان باشم( من از خانه ویلایی خوشم نمیاید)
به هرحال چیزی که در حال حاضر نیاز دارم کمی خوش شانسی میباشد! چیزی که من معمولا ندارم و تقریبا هیچ وقت هم به موقع به سراغم نمیاید! به قول قدیمیها؛ یا شانس و یا اقبال!
×××××××××××××××××××××××××××××
امروز یک تلفن داشتم برای کار! البته نه کار خودم و برای رانندگی با من تماس گرفته بودند. برای سه شنبه قرار گذاشتم تا بیشتر راجب کار بدانم. چیزی که در حال حاضر میدانم اینها هستند؛ رانندگی به صورت اینترنشنال در سراسر اروپا. حقوقی که بابت کار پرداخت میکنند، حدودا ۱۵ یورو برای هر ساعت. قسمت بد این شغل این است که هر سفر مدت ۳ تا ۵ هفته طول میکشد، اگر سه هفته در راه باشی فقط یک تعطیلات آخر هفته را آزاد هستی و اگر ۵ هفته در راه باشی، یک هفته استراحت داری. به هرحال سه شنبه میروم که صحبت بکنم و بیشتر راجب کار بدانم.