سهراب مَنش

۱۳۸۲ آبان ۱۰, شنبه

شنبه؛ ۱ نوامبر; ساعت ۱۶:۰۰
يک ضرب المثل ژاپني هست که ميگويد؛ یک مرد خیلی راحتر میتواند بیکار بشود تا کار پیدا بکند!
بعله؛ به سلامتی بیکار شدم.
هفته گذشته قرارداد کاری من با شرکتی که در آن کار میکردم به پایان رسید، و قبل از پایان قرارداد خودم بطور غیر مستقیم خواسته بودم که قرارداد دیگر تمدید نشود، و صاحب شرکت هم از خدا خواسته این دعوت را لبیک گفت!
از محیط کار یکنواخت اداره ای خسته شده‌ام! بلا نسبت احساس اسب بودن تمام وجودم را گرفته است. محيطي که در آن کار ميکردم چندان دلچسب نبود و کسانی که با آنها کار ميکردم نيز آدمهای جالبی نبودند، البته این به این معنی نیست که همه بد بودند! ولی من نتوانستم در میانشان خوب بُر بخورم و همین مشکل ساز بود!(قضیه بخور بخور که یادتون هست؟)
برای همین تصمیم گرفتم که دیگر به خودم بیشتر فشار نیاورم و از این محیط بیرون بیایم.
وضعیت کار در اروپا و در هلند بسیار خراب است، و شاید این بدترین زمان برای این تصمیم بود. ولی از طرفی چاره ای نیز نبود! در هفته آینده باید دنبال قرار گذاشتن برای برقرار شدن حقوق بیکاری باشم، فکر می‌کنم تا شش ماه حدود ۷۵ درصد حقوق زمان کار را پرداخت می‌کنند! با وضعیت فعلی این موضوع یعنی صرفه‌جویی در خیلی چیزها و یا اینکه سریعا به فکر کاری دیگر باشم. که با وضعیت فعلی بازار کار چندان ممکن بنظر نمی‌رسد!

من نیز چو خورشید دلم زنده به عشق است، راه دل خود را نتوانم که نپویم.

نوشتن تاریخ یعنی شناختن خود و گشودن افقی برای آینده، از راه آگاهی از گذشته!

یا همه دردهای دنیا را برای من خلق کرده اند، یا مرا برای همه دردهای دنیا!

هوشمندی مرد را از روی جواب هايش می توان تشخيص داد و درايت او را از سئوالاتش می توان فهميد.

برای همه دنیا تو یک نفری، و برای یک نفر تمام دنیا

تو را نه براي هميشه با تو بودن نه براي يك عمر زير سقفي نفس كشيدن نه براي اين حرف مضحك كه: – سنگ صبور روزهای سخت زند‌گی‌ام باشی نه براي زيبايي ات نه براي هوس هايم نه حتا براي عشق – كه حرف بزرگي است – تو را مي خواهم فقط براي اين كه يك روز ديگر زندگي را دوست داشته باشم




تماس با نویسنده وبلاگ



PageRank







من میخوانم،شما چی؟



سایتهای مورد علاقه











my widget for counting
<>

[Powered by Blogger]