دلايل وبلاگ نويسی قسمت دوم
جهار شنبه ۲۹ اکتبر؛ ساعت۰۰:۵۵
همانطور که نوشتم، دلیل اصلی شروع این وبلاگ این بود که از نوشته های بعضی از وبلاگ نویسان عصبانی میشدم، و دلم میخواست یک جایی این عصبانیت را بیان بکنم! که این کار را هم تقریبا انجام ندادم!( برای انجام ندادن دلایلی هست که فعلا نمیگوم)
بخاطر همین بود که این وبلاگ تبدیل شد به نوشتن موضوعهای سیاسی روزمره ایران و همنطور گاهی روزانه های زندگی خودم.
من خودم ترجیح میدهم از زندگی روزانه ام چیزی نگویم واز گذشته ام کمتر بگویم. زندگی کنونی من بسیار تکراری است و در گذشته ام نیز روزگاری هست که نمیتوانم اینجا آن را بیان کنم! از اینکه دروغی هم در نوشته ها باشد بشدت متنفرم و اصلا استعداد دروغ گفتن را ندارم. البته تنها دلیل برای بیان نکردن قسمتهایی از زندگی گذشته ام، وجود خانواده ام در ایران است و ترس از اینکه مشکلی برای آنها ایجاد بشود.
نتیجه گیری؛ فکر میکنم نتیجه گیری از این نوشته ها خیلی راحت باشد. ۱۶ نفر نظر دادهاند و از بین این ۱۶ نفر ده نفرشان گفته اند که زندگی روزمره به نظرشان جالب است! راستش من اصلا چنین فکر نمیکردم!
به هرحال یا من کمی نوشتن در رابطه با زندگی روزمره را زیاد خواهم کرد تا خواسته این دوستان بر آورده شود، و یا اینکه فکر دیگری خواهم کرد! سعی میکنم قسمتهایی از گذشته ام را که میشود بیرون آورد و در دید و قضاوت دیگران گذاشت را در وبلاگ بنویسم.
****************************************************
امشب خیلی دیر رسیدم خانه! ساعت نزدیک به دوازده نیمه شب بود. و تا بیایم تکان بخورم ساعت نزدیک به یک نیمه شب شد و الان هم ساعت ۱:۲۵ بامداد هست، و من هنوز غذا نخورده ام! هیچ چیزی هم در خانه ندارم! تا خود صبح چایی و سیگار.