حدود دو روز از روزهايي كه منزل نبودم را در خانه آدمهاي متاهل گذراندم و هي چپ و راست ياد اين شعر سهراب سپهري ميافتادم.
زندگي خالي نيست. سيب هست. قورمه سبزي هست. كشك و بادمجون هم هست.
ياد اين شعر هم زياد افتادم.
آري آري زندگي خوشمزه و زيباست. اگر زير گاز را خوب تنظيم بكني. بوي قيمهاش دو تا خيابان آنطرفتر هم پيداست! ورنه ته ميگيرد و سوختن گناه ماست.
(افتادم به هذيون گفتن! خدا رحم بكنه!)
ّّّّ