سهراب مَنش

۱۳۸۲ تیر ۱۶, دوشنبه

دو شنبه صبح ساعت پنج
صبح خیلی زود به وقت اروپا هست. از دو شب قبل سر درد شدید دارم و آرام نشده. دیگه هرچی مسکن تو منزل بود را خورده بودم و برای همین دیشب چیزی تو منزل نداشتم و از سر درد زیاد نتوانستم درست بخوابم الان هم دیگه از رختخواب آمدم بیرون.( خسته شدم از این پهلو به آن پهلو شدن)
داستانهای عاشقانه کهن: ویس و رامین
قسمت هفتم و قسمت هشتم.
صبح دوشنبه خود هم کمی به این داستانها گوش کنم، بلکه سرم گرم شد و یادش رفت که درد میکنه!

من نیز چو خورشید دلم زنده به عشق است، راه دل خود را نتوانم که نپویم.

نوشتن تاریخ یعنی شناختن خود و گشودن افقی برای آینده، از راه آگاهی از گذشته!

یا همه دردهای دنیا را برای من خلق کرده اند، یا مرا برای همه دردهای دنیا!

هوشمندی مرد را از روی جواب هايش می توان تشخيص داد و درايت او را از سئوالاتش می توان فهميد.

برای همه دنیا تو یک نفری، و برای یک نفر تمام دنیا

تو را نه براي هميشه با تو بودن نه براي يك عمر زير سقفي نفس كشيدن نه براي اين حرف مضحك كه: – سنگ صبور روزهای سخت زند‌گی‌ام باشی نه براي زيبايي ات نه براي هوس هايم نه حتا براي عشق – كه حرف بزرگي است – تو را مي خواهم فقط براي اين كه يك روز ديگر زندگي را دوست داشته باشم




تماس با نویسنده وبلاگ



PageRank







من میخوانم،شما چی؟



سایتهای مورد علاقه











my widget for counting
<>

[Powered by Blogger]