سهراب مَنش

۱۳۸۲ تیر ۱۰, سه‌شنبه

نزدیک به دو ماهی است که من تصمیم دارم به کنسولگری سفارت ایران در شهر دن هاخ (لاهه) بروم و یک وکالت نامه برای خانواده ام بفرستم تا مشکل انحصار وراثت را حل بکنند. تو این چند سالی که من اینجا هستم یکبار به همین کنسولگری رفتم تا برای کاری دیگر به یک نفر وکالت بدهم. همان روز باید یکنفر را وکیل خودم میکردم که همیشه از طرف من اختیار داشته باشد هر کاری میخواهد بکند.اگر اشتباه نکنم وکالت تام الاختیار بهش میگویند. آن روز اینکار را نکردم و اینبار هم اینکار را نخواهم کرد. راستش به غیر از اینکه خوشم نمیاد به سفارت جمهوری اسلامی مراجعه کنم یک دلیل دیگر هم وجود داره که رفتن من را به تاخیر انداخته. و آن این است که با فروختن منزل پدری و زمین و کلبه ویلایی که در شهرستان هست، تقریبا تمام آن چیزهایی که من در زمان حیات پدر و مادرم با آنها دیده ام از بین خواهند رفت و این چیزی هست که من را اذیت میکند! ولی ظاهرا چاره ای نیست.من نه آنقدر در حال حاضر پول دارم که بخواهم اینها را نگه دارم و نه بیشتر از این میتوانم بقیه اعضا خانواده ( بقیه وارث ها) را معطل بکنم.
داستانهای عاشقانه
قسمت هفتم و قسمت هشتم. من تمام این ده قسمت داستان لیلی و مجنون را ضبط کردم و گذاشتم روی سی دی.از این به بعد تو ماشین هم میتوانم گوش بکنم. نرم اقزاری که سیاوش ( نویسنده وبلاگ سانسور هرگز) معرفی کرد، نرم افزار ساده و جالبی بود. ممنون آقا سیاوش.

من نیز چو خورشید دلم زنده به عشق است، راه دل خود را نتوانم که نپویم.

نوشتن تاریخ یعنی شناختن خود و گشودن افقی برای آینده، از راه آگاهی از گذشته!

یا همه دردهای دنیا را برای من خلق کرده اند، یا مرا برای همه دردهای دنیا!

هوشمندی مرد را از روی جواب هايش می توان تشخيص داد و درايت او را از سئوالاتش می توان فهميد.

برای همه دنیا تو یک نفری، و برای یک نفر تمام دنیا

تو را نه براي هميشه با تو بودن نه براي يك عمر زير سقفي نفس كشيدن نه براي اين حرف مضحك كه: – سنگ صبور روزهای سخت زند‌گی‌ام باشی نه براي زيبايي ات نه براي هوس هايم نه حتا براي عشق – كه حرف بزرگي است – تو را مي خواهم فقط براي اين كه يك روز ديگر زندگي را دوست داشته باشم




تماس با نویسنده وبلاگ



PageRank







من میخوانم،شما چی؟



سایتهای مورد علاقه











my widget for counting
<>

[Powered by Blogger]