سوختن در آتش نادانی
حتما همه در این یکی دو روز اخیر خبر خودسوزی طرفداران سازمان مجاهدین را خوانده اید.
عکسی که پائین نوشته گذاشته ام مربوط میشود به یکی از همین خودسوزی ها.تلویزیون هلند نیز چند تا از این خودسوزی ها را نشان داد.مردی در حالیکه فریاد میزد: ایران رجوی، رجوی ایران.خودش را آتش زد و چون مامورین پلیس در صحنه بودند توانستند سریع یا کپسول آتش نشانی او را خاموش کنند.وقتی یک سازمان سیاسی تبدیل به یک فرقه مذهبی می شود، دیدن این صحنه ها و حرکات طرفداران این سازمان زیاد عجیب نمیاید.در کتاب خداوند الموت خواندم که یکی از پادشاهان نماینده ای را جهت گفتگو به نزد حسن صباح میفرستد، نماینده پادشاه به حسن صباح میگوید تعداد شما بسیار کم است و بهتر است تسلیم شوید.حسن صباح به یکی از پیروانش اشاره میکند و به او میگوید: آیا مایل هستی به بهشت بروی؟ آن پیرو با اشیاق میگوید بله.حسن صباح به او دستور میدهد که بر بالای کوهی که در آنجا بود برود و خود را به پائین پرتاب کند و مستقیم به بهشت برود! آن پیرو نیز چنین میکند!
امروز هم اعضای اصلی سازمان تروریستی مجاهدین به افراد خورده پا و سمپاد میگوید که اگر میخواهند مسعود و مریم از آنها راضی باشد، خودشان را آتش بزنند.متاسفانه بعضی هاشان آنقدر احمق هستند که اینکار را میکنند!وقتی یک نفر آنقدر مغزش تحت کنترل است که فکر میکند ایران بدون رجوی آینده ای نخواهد داشت و اسم ایران را درکنار رجوی میاورد نمیشود بیشتر از یک کلمه به او گفت: احمق!
به نظر من این آدمی که عکسش را می بینید در آتش جهل و نادانی میسوزد و نه در آتش جنگ و مبارزه.
برای این آدم و بقیه که خود را به این روز انداخته اند آرزوی فهم و شعور دارم.هر چند که قاطی شدن با فرقه مجاهدین بهترین نشانه از نفهمی یک آدم است! فکر میکنم که رژیم جمهوری اسلامی از این نوع مبارزه(!) مجاهدین بسیار راضی و خشنود است و امیدوار هست که تمامی اعضا و هواداران مجاهدین به این شکل مبارزه (!) کنند.