سهراب مَنش

۱۳۸۲ خرداد ۱۸, یکشنبه

اگر در اين فصل و در يك روز داغ و آفتابى هوس كنيد كه به لب دريا برويد.با يك مشكل بزرگ روبرو ميشويد! مشكل اين است كه وقتى لب دريا ميرى تنها چيزى كه نميتوانى حواست را روى آن متمركز كنى خود دريا است.و تقريبا اصلادريا را نمى‌بينى و برميگردى! به جايش آنقدر گوشت ران و سينه و باسن مى‌بينى كه دو حالت برايت پيش مى‌آيد! يكى اينكه هوس ميكنى به سبك اجداد غار نشين گوشت را شكار نكرده، خام خام بخوری! و یا یک حالت دیگر به وجود می‌آيد؛ و آن این است؛ از بس گوشت لب دریا می‌بينى از هر چى گوشت هست زده مى‌شوى و هوس گياه خوارى مى‌كنى! مخصوصا كه گوشتها با چربى زياد باشد! ديروز عصر كه رفتم لب دريا خيلى شيك و با كلاس با شلوار جين و تى‌شرت آستين كوتاه لب دريا دراز كشيدم و كلى لباسهام را برنزه كردم.فقط يادم رفته بود كه روغن ببرم و لباسهايم را چرب كنم تا به جاى برنزه شدن كانلا برشته و تفتيده بشود و تا چند وقتى نياز به آفتاب گرفتن نداشته باشم!عكس هم گرفتم.منتها نميتوان اينجا بگذارم! راستش بيشتر خانمهای اینجا لب دريا که مى‌آيند مثل آقايان فكر مى‌كنند و لباس زير را فقط همان شورت مى‌دانند و از كرست خبرى نيست.من هم چون نميخوام جوانهاى مملكت گمراه بشوند عكسها را اينجا نميگذارم و همه‌اش را خودم نگاه مى‌كنم تا بار گناهان ديگر جوانان را نيز بر دوش خودم بكشم.يك چيزى تو مايه هاى مسيح!

من نیز چو خورشید دلم زنده به عشق است، راه دل خود را نتوانم که نپویم.

نوشتن تاریخ یعنی شناختن خود و گشودن افقی برای آینده، از راه آگاهی از گذشته!

یا همه دردهای دنیا را برای من خلق کرده اند، یا مرا برای همه دردهای دنیا!

هوشمندی مرد را از روی جواب هايش می توان تشخيص داد و درايت او را از سئوالاتش می توان فهميد.

برای همه دنیا تو یک نفری، و برای یک نفر تمام دنیا

تو را نه براي هميشه با تو بودن نه براي يك عمر زير سقفي نفس كشيدن نه براي اين حرف مضحك كه: – سنگ صبور روزهای سخت زند‌گی‌ام باشی نه براي زيبايي ات نه براي هوس هايم نه حتا براي عشق – كه حرف بزرگي است – تو را مي خواهم فقط براي اين كه يك روز ديگر زندگي را دوست داشته باشم




تماس با نویسنده وبلاگ



PageRank







من میخوانم،شما چی؟



سایتهای مورد علاقه











my widget for counting
<>

[Powered by Blogger]