دنباله داستان دیروز(اون خانمه نه! یکی قبل تر)
آقا رضا این خانم های خوشگل برای آدم حواس نمیگذارند والله! دنباله داستان جنایی و پلیسی محل کار من به اینجا رسید که یک بار از زیر دست من هم رد شد! و با یک چشم بستن کوچک 2700 یورو هاپولی شد.نه میتوانم ثابت بکنم و نه اگر ثابت کنم کار مهمی انجام دادم،فقط به صورت زیر زبانی به رئیس کوچک رساندم که اگر بخواهد بعدی هم داشته باشد، من انجام نخواهم داد.
این بابا هم با غُرغُر زیاد فعلا یک پا گذاشت عقب.ولی واقعیت این است که انجام کاری از طرف من:همان حکایت اره در باسن گیر کردن است! چه بخواهم بکشم بیرون،و چه تا ته فرو کنم،دردش یکی است! از یک طرف اگر حرفی بزنی تو محیط کار منفعل میشوی،و زیادی هم صحبت کنی،با یک بهانه شیک اخراج میشوی! و خوب از طرف دیگر اگر حرفی نزنی به اسم تو دزدی خواهد شد.
کار از دست دادن زیاد سخت نیست اینجا(البته وضع کار الان اصلا خوب نیست) ولی اخراج شدن به معنی این است که بیخیال این شغل که الان دارم بشوم،و یک کار دیگر انتخاب کنم،چون با یک سابقه اخراج،جای دیگر به راحتی کاری پیدا نخواهد شد.
من هم در باطن قید این کار را زدم و اگر دفعه دیگری وجود داشته باشد، حتما من انجام نخواهم داد،ولی قبل از اینکه بخواهند حکم اخراج بدهند خودم بیرون خواهم آمد.
یک توضیح را اضافه کنم در آخر و آن اینکه وقتی میگویم 2700 یورو پرید،به این معنی نیست که چیزی تو جیب من و امثال من برود، پول بین همان چند تا کله گنده تقسیم میشود.(من خارج از هلند شماره حساب بانکی ندارم که پولی به آن واریز شود و کسی متوجه نشود!)