خبری نیست
در 24 ساعت گذشته،اتفاق خاصی نیفتاده،از دیدن آن برنامه دختران فراری در ایران حالم گرفته است، دلگیرترین قسمت برنامه مربوط میشد به دخترهایی که با خانواده هاشان تماس میگرفتند و کسی حاضر نبود بیاد دنبالشان!
دیگه اینکه دیشب قرمه سبزی خوردم! این را هم نوشتم چون به هرحال جزء اتفاقات مهم حساب میشود.آخرین باری که قرمه سبزی خوردم،تقریبا یک سال پیش بود! پس این هم اتماق مهمی به حساب میاد. به نظرم فروغ تو یکی از شعرهاش گفته: زندگی؛ یک قابلمه خالی قرمه سبزی است،آه اگر همیشه پر بود و آماده چه حالی میداد! شاید هم فروغ نگفته باشه و خودم گفتم.
همین