سهراب مَنش

۱۳۸۲ اردیبهشت ۱۹, جمعه

خبری نیست
در 24 ساعت گذشته،اتفاق خاصی نیفتاده،از دیدن آن برنامه دختران فراری در ایران حالم گرفته است، دلگیرترین قسمت برنامه مربوط میشد به دخترهایی که با خانواده هاشان تماس میگرفتند و کسی حاضر نبود بیاد دنبالشان!
دیگه اینکه دیشب قرمه سبزی خوردم! این را هم نوشتم چون به هرحال جزء اتفاقات مهم حساب میشود.آخرین باری که قرمه سبزی خوردم،تقریبا یک سال پیش بود! پس این هم اتماق مهمی به حساب میاد. به نظرم فروغ تو یکی از شعرهاش گفته: زندگی؛ یک قابلمه خالی قرمه سبزی است،آه اگر همیشه پر بود و آماده چه حالی میداد! شاید هم فروغ نگفته باشه و خودم گفتم.
همین

من نیز چو خورشید دلم زنده به عشق است، راه دل خود را نتوانم که نپویم.

نوشتن تاریخ یعنی شناختن خود و گشودن افقی برای آینده، از راه آگاهی از گذشته!

یا همه دردهای دنیا را برای من خلق کرده اند، یا مرا برای همه دردهای دنیا!

هوشمندی مرد را از روی جواب هايش می توان تشخيص داد و درايت او را از سئوالاتش می توان فهميد.

برای همه دنیا تو یک نفری، و برای یک نفر تمام دنیا

تو را نه براي هميشه با تو بودن نه براي يك عمر زير سقفي نفس كشيدن نه براي اين حرف مضحك كه: – سنگ صبور روزهای سخت زند‌گی‌ام باشی نه براي زيبايي ات نه براي هوس هايم نه حتا براي عشق – كه حرف بزرگي است – تو را مي خواهم فقط براي اين كه يك روز ديگر زندگي را دوست داشته باشم




تماس با نویسنده وبلاگ



PageRank







من میخوانم،شما چی؟



سایتهای مورد علاقه











my widget for counting
<>

[Powered by Blogger]