سهراب مَنش

۱۳۸۲ اردیبهشت ۲۷, شنبه

ساعت 2:20 دقیقه نیمه شب
جای همه خالی! دارم دواخوری میکنم.
امشب از اون شبها است که اگر مست نباشی نمیگذره. میخورم به کوری چشم تمام کسانی که بیست و پنج سال هست آمدند تو مملکت ما و نمیتوانند مستی مردم ما را ببینند.
میخورم به سلامتی هر کی طالب بوده امشب مست باشه و براش ممکن نشده.میخورم به سلامتی همه آنها که دوستشون دارم و ده سال هست ندیدمشان.
دارم خاکه رو خاکه میریزم که گل مستی نپره! برای همین وسطش گفتم بنویسم.
از گرما دارم خفه میشوم! خدایا این اسپرینوف را از ما نگیر.این حالی که الان دارم را به همه بده.

من نیز چو خورشید دلم زنده به عشق است، راه دل خود را نتوانم که نپویم.

نوشتن تاریخ یعنی شناختن خود و گشودن افقی برای آینده، از راه آگاهی از گذشته!

یا همه دردهای دنیا را برای من خلق کرده اند، یا مرا برای همه دردهای دنیا!

هوشمندی مرد را از روی جواب هايش می توان تشخيص داد و درايت او را از سئوالاتش می توان فهميد.

برای همه دنیا تو یک نفری، و برای یک نفر تمام دنیا

تو را نه براي هميشه با تو بودن نه براي يك عمر زير سقفي نفس كشيدن نه براي اين حرف مضحك كه: – سنگ صبور روزهای سخت زند‌گی‌ام باشی نه براي زيبايي ات نه براي هوس هايم نه حتا براي عشق – كه حرف بزرگي است – تو را مي خواهم فقط براي اين كه يك روز ديگر زندگي را دوست داشته باشم




تماس با نویسنده وبلاگ



PageRank







من میخوانم،شما چی؟



سایتهای مورد علاقه











my widget for counting
<>

[Powered by Blogger]