سهراب مَنش

۱۳۸۲ اردیبهشت ۸, دوشنبه

عراقی های فارسی زبان
امروز به چند تا از اين وبلاگهای زنجيره ای سر زدم﴿خودشان كنار وبلاگشان نوشته اند زنجيره ای!﴾ و قسمتی از خزعبلاتی كه نوشته اند را خواندم،يك مشت عرب مفت خور كه سالها از كيسه مردم ايران خورده اند و الان به كشورهای غربی آمده اند و سنگ جمهوری اسلامی را به سينه ميزنند!آقايون ناراحت هستند از اينكه چرا در كشور عراق اجازه نميدهند حكومت اسلامی به سبك ايران درست بشود!
و طبق معمول همه آدمهای بی چشم و رو، و نمك خور و نمكدان شكن،رفتن لای لحاف گرم خوابيده اند و مرگ خوب را برای همسايه ميخواهند! مثل همه آدمهای بی شعور و حرف مفت زن،به روی خودشان نمی آورند كه اگر به حكومت اسلامی علاقه دارند،چرا بيضه های ولايت فقيه را در ايران ول كرده اند و به كشورهای كفار و اشغالگر و ضد دموكرات﴿!﴾ آمده اند؟
اين عراقيها كه به زبان فارسی نيز صحبت ميكنند،همانهايی هستند كه در تظاهرات بر ضد جنگ آمريكا در تهران شركت كردند،(هر چند كه تعدادشان به تعداد خايه های پسرهای پكی از كوچه های بن بست تهران هم نرسید!) اينها همان هايی هستند كه در تهران به سفارت انگليس كوكتل مولوتوف پرتاپ ميكنند تا بلكه بتوانند آتش جنگ را به ايران نيز بكشانند! هيچ نگرانی هم برايشان به وجود نمی آيد كه نتيجه اين كارها برای كشور و مردم ايران چه خواهد بود!؟ نه علاقه ای به كشور ايران دارند و نه علاقه ای به مردم ايران!
اگر آتش جنگ هم در بگيرد،مثل همين دوتا كه بهشان لينك خواهم داد﴿متاسفانه!﴾ از ايران فرار ميكنند و دعاگوی يك ديوس ديگر مثل مسئولين جمهوری اسلامی ميشوند!
اينها همانهايی هستند كه بعضی شان به مرحمت بی وجودی رهبر جمهوری اسلامی به پستها و مقامهای دولتی در ايران نيز رسيده اند و نتيجه اش را هم همه مردم ديده اند! از هاشمی عراقی رئيس قوه قضائيه بگيريد تا امثال نقدی فرمانده اسبق حفاظت اطلاعات پليس ايران!
بلايی كه اين عراقيها بر سر نويسندگان،روزنامه نگاران،دانشجويان، و بقيه مردم ايران آورده اند دقيقا همان بلايی است كه هنگام حمله تازيها بر سر مردم ايران آمد و دقيقا پايشان را در جايگاه اجداد خود گذارده اند!
بيشتر از اين ديگر نه وقتم را صرف نوشتن اين مطلب ميكنم و نه وقت شما را ميگيرم.اين وبلاگ به نام تارداشت یكی از اينها و آن يكى به نام آمريكا،آزادی و دمكراسی!است.
اينها فقط بايد بدانند كه زمان فروپاشی رژيم جمهوری اسلامی،اگر وجود نحس شان در ايران باشد،مردم ايران آنها را از باسن به دار خواهد زد.

من نیز چو خورشید دلم زنده به عشق است، راه دل خود را نتوانم که نپویم.

نوشتن تاریخ یعنی شناختن خود و گشودن افقی برای آینده، از راه آگاهی از گذشته!

یا همه دردهای دنیا را برای من خلق کرده اند، یا مرا برای همه دردهای دنیا!

هوشمندی مرد را از روی جواب هايش می توان تشخيص داد و درايت او را از سئوالاتش می توان فهميد.

برای همه دنیا تو یک نفری، و برای یک نفر تمام دنیا

تو را نه براي هميشه با تو بودن نه براي يك عمر زير سقفي نفس كشيدن نه براي اين حرف مضحك كه: – سنگ صبور روزهای سخت زند‌گی‌ام باشی نه براي زيبايي ات نه براي هوس هايم نه حتا براي عشق – كه حرف بزرگي است – تو را مي خواهم فقط براي اين كه يك روز ديگر زندگي را دوست داشته باشم




تماس با نویسنده وبلاگ



PageRank







من میخوانم،شما چی؟



سایتهای مورد علاقه











my widget for counting
<>

[Powered by Blogger]