سهراب مَنش

۱۳۸۱ اسفند ۲۳, جمعه

والله قرار نبود انقدر طول بکشد!
رفتم که برای پنج روز بمانم.ولی خوب طول کشيد.به هرحال اين چيزها تو زندگی مجردی و تنهايی طبيعی هست.وقتی کسی تو خونه منتظرت نيست، زیاد فرقی نمیکنه که کجا هستی!
هیچ جا خانه آدم نمیشه،آقا پدرام دیروز میگفت خانه آمدن یک حس خوبی توش هست.راست میگه.خونه آدم بهترین جایی هست که تو دنیا پیدا میکنی و توش راحت هستی.ولی اگر بخوای یک کم با خودت رو راست تر باشی، باید گفت: خانه وقتی خوب هست که یکی توش منتظرت باشد.وگرنه که تلویزیون و مبل و کامپیوتر همه جا هست و تقریبا همه اش یکجور هست.یک کم بهتر یک کم بدتر.
فعلا برای چند وقتی می مانم، از چند روز دیگه دوباره کلاس دارم و باید دوباره حدود دو ماه برم سر کلاس.بعدش هم خدا بزرگه.
یاد فیلم سوته دلان افتادم.مجید(بهروز وثوقی) میگفت همه اش درد بی زنی هست! وقتی زن نداری دکمه لباست میفته:)

من نیز چو خورشید دلم زنده به عشق است، راه دل خود را نتوانم که نپویم.

نوشتن تاریخ یعنی شناختن خود و گشودن افقی برای آینده، از راه آگاهی از گذشته!

یا همه دردهای دنیا را برای من خلق کرده اند، یا مرا برای همه دردهای دنیا!

هوشمندی مرد را از روی جواب هايش می توان تشخيص داد و درايت او را از سئوالاتش می توان فهميد.

برای همه دنیا تو یک نفری، و برای یک نفر تمام دنیا

تو را نه براي هميشه با تو بودن نه براي يك عمر زير سقفي نفس كشيدن نه براي اين حرف مضحك كه: – سنگ صبور روزهای سخت زند‌گی‌ام باشی نه براي زيبايي ات نه براي هوس هايم نه حتا براي عشق – كه حرف بزرگي است – تو را مي خواهم فقط براي اين كه يك روز ديگر زندگي را دوست داشته باشم




تماس با نویسنده وبلاگ



PageRank







من میخوانم،شما چی؟



سایتهای مورد علاقه











my widget for counting
<>

[Powered by Blogger]