شوء لباس و گل فروش!
يکی از بدترين فاجعههای انقلاب شوم ۵۷ ، ايجاد اين فاصله وحشتناک طبقاتی در بين مردم هست.طبقه متوسط در ايران وجود ندارد.قبل از انقلاب خانواده من يک خانواده طبقه متوسط بود.پدرم کار دولتی داشت.و با حقوقی که ميگرفت.ميتوانست بدون زدن سيلی به صورت خودش و فرزندانش! کمی تا قسمتی ازصورت خود و ما را سرخ نگهدارد! سالی يکبار و يا دوبار مسافرت رفتن براي مثلا دوهفته به يک نقطه ايران و هر دوهفته يکبار بيرون رفتن به صورت خانوادگی و داشتن يک خانه کوچک و اتوميبيل شخصی.نشانه خانواده ما که يک خانواده متوسط بوديم بود.
اما الان ممکن نيست که يک کارمند بتواند مثلا با داشتن چهارتا بچه صاحبخانه بشود و يک زندگی خيلی معمولی داشته باشد.البته منظورم ده شغله بودن نيست! اينکه صبح يک جا باشي برای کار،عصر جای ديگر و شب هم يک جا و آخر شب به صورت جنازه برگردي اسمش کارمندی و درآمد داشتن نيست.عکسهايی که میبينيد مربوط به يک شوء لباس در يکی از هتلهای تهران است.شرط میبندم سر اولین چهار راه بعد از اين هتل.دهتا بچه داشتند گدايی میکردند و يا گل فروشی(گدايی بدون نام!) هيچکدام از اين دو طبقه هم طبقه ديگر را به آدميت قبول ندارد!هر روز هم داره اين فاصله بيشتر ميشود و مردم از هم متنفرتر!
توضيح عکسها: من چند دقيقه از فيلم اين شوء لباس را ديدم و خودم عکسها را برداشتم.فيلم کيفيت خيلی بدي داشت و نمیشد عکسی بهتر از اين گرفت ضمنا اين خانم پائينی مشغول رقص روی سن بودند يک وقت فکر نکنيد فلج هست!(خيلی هم خوشگل بود فقط رقصیدن بلد نبود!)