سهراب مَنش

۱۳۸۱ بهمن ۳۰, چهارشنبه

بيکاری
يواش يواش داره اثرات رکود اقتصادی در آمريکا تو اروپا ديده ميشود.
وضعيت کار خراب بود و الان داره روز به روز خراب‌تر می‌شود! خلاصه اينکه يک وقت ديديد پاشدم آمدم ايران برای برف پارو کردن! الان هم که به سلامتی و خدا را صد هزار مرتبه شکر بارندگی برف تو ايران و تهران زياد شده.
به هرحال که رئيس ما چند وقت هست بدجوری قُرُم قُرُم میکنه! امیدوارم که آن کلمه بی‌تربیتی را بهمون نگه که وضعیت کنونی‌ام خیلِی خراب است.
بابت گواهینامه و دیپلمش باید حدود ۴۰۰۰ یورو پرداخت کنم که تا حالا دو هزار یوروِ را پرداخت کردم.و فعلا که تو نصف بقیه‌اش مانده‌ام.
شاید به یارو بگم که من فعلا به کل گواهینامه نیاز ندارم و یک گواهینامه نصفه بده بی‌زحمت! یک کم خیار شورش رو هم زیاد بگذار:)
خلاصه اگر بیکار بشوم باید خرجم را شما بدهید!؟ چرا شما؟
فکر می‌کنید منظورم از اینهمه تعریف کردن چِ بود پس؟!
برف پارو می کنیم، برفیه.

من نیز چو خورشید دلم زنده به عشق است، راه دل خود را نتوانم که نپویم.

نوشتن تاریخ یعنی شناختن خود و گشودن افقی برای آینده، از راه آگاهی از گذشته!

یا همه دردهای دنیا را برای من خلق کرده اند، یا مرا برای همه دردهای دنیا!

هوشمندی مرد را از روی جواب هايش می توان تشخيص داد و درايت او را از سئوالاتش می توان فهميد.

برای همه دنیا تو یک نفری، و برای یک نفر تمام دنیا

تو را نه براي هميشه با تو بودن نه براي يك عمر زير سقفي نفس كشيدن نه براي اين حرف مضحك كه: – سنگ صبور روزهای سخت زند‌گی‌ام باشی نه براي زيبايي ات نه براي هوس هايم نه حتا براي عشق – كه حرف بزرگي است – تو را مي خواهم فقط براي اين كه يك روز ديگر زندگي را دوست داشته باشم




تماس با نویسنده وبلاگ



PageRank







من میخوانم،شما چی؟



سایتهای مورد علاقه











my widget for counting
<>

[Powered by Blogger]