سهراب مَنش

۱۳۸۱ بهمن ۹, چهارشنبه

دیشب تا ساعت‌ چهار و نیم صبح بیدار بودم تا صحبتهای رئیس‌جمهور آمریکا را گوش بکنم،و ببینم که چی میگوید.قسمتهای اول صحبتش که ربطی به دنیا و خاورمیانه نداشت.ولی نظرش راجب ایران و مردم ایران جالب بود، تا اینجا که من می‌فهمم حرف جوح بوش این بود که به عراق حمله خواهد کرد، حالا چه بقیه دنیا بخواهد و چه نخواهد، و یکجوری به دولت ایران گفت که فعلا تو این حمله کاری به شما نداریم!البته فعلا!!
وقتی گفت که مردم ایران باید و حقشان است که در دموکراسی زندگی بکنند، این حرف نشان میدهد که بعد از عراق نوبت ایران است.و خیلی بهتر است که دولت کنونی ایران خودش جول و پلاسش رو جمع بکند و برود!
فکر نمیکنم که دیگر کسی باشد که بگوید می‌شود هم جمهوری اسلانی داشت و هم دمکراسی!
تنها آرزوی من این است که ایران داخل درگیر نظامی نشود،زیرا در آنصورت هزینه بسیار زیادی از نظر مادی و انسانی برای ایران خواهد داشت و انشاالله که این اتفاق هیچوقت نیفتد.
به هرحال حضور ۲۰۰ هزار نیروی نظامی در منطقه و اطراف ایران به شدت نگران کننده می‌باشد.

من نیز چو خورشید دلم زنده به عشق است، راه دل خود را نتوانم که نپویم.

نوشتن تاریخ یعنی شناختن خود و گشودن افقی برای آینده، از راه آگاهی از گذشته!

یا همه دردهای دنیا را برای من خلق کرده اند، یا مرا برای همه دردهای دنیا!

هوشمندی مرد را از روی جواب هايش می توان تشخيص داد و درايت او را از سئوالاتش می توان فهميد.

برای همه دنیا تو یک نفری، و برای یک نفر تمام دنیا

تو را نه براي هميشه با تو بودن نه براي يك عمر زير سقفي نفس كشيدن نه براي اين حرف مضحك كه: – سنگ صبور روزهای سخت زند‌گی‌ام باشی نه براي زيبايي ات نه براي هوس هايم نه حتا براي عشق – كه حرف بزرگي است – تو را مي خواهم فقط براي اين كه يك روز ديگر زندگي را دوست داشته باشم




تماس با نویسنده وبلاگ



PageRank







من میخوانم،شما چی؟



سایتهای مورد علاقه











my widget for counting
<>

[Powered by Blogger]