سهراب مَنش

۱۳۸۱ بهمن ۱۱, جمعه

امروز ۳۱ ژانویه ۲۰۰۳ هست!(خب که چی؟)
عرض کنم که یک عکس گذاشتم پائین این نوشته،ای منطقه‌ای که من در آن زندگی میکنم به دلیل نزدیک بودن به دریا(یعنی دقیقا لب دریا) هیچوقت سفید پوش نمیشود و زیاد نمیشود زمستان را در آن دید.
ولی از دیشب تا امروز با نشستن حدود ۱۰ سانتیمیتر برف و سرمای خیلی زیاد این استان دقیقا مثل همین عکسی شده که اینجا گذاشتم.
فقط یک فرقی هست بین این عکس با این استان.و آن این است که آبهای اینجا کاملا یخ زده.و این مردم که عشق اسکی روی یخ بسیار دارند، با کفشهای مخصوص دارند روی دریاچه‌های یخ زده دارند برای خودشون صفا میکنند. متاسفانه دوربین بدرد بخور ندارم، وگرنه عکسهای قشنگی می‌شد گرفت.

من نیز چو خورشید دلم زنده به عشق است، راه دل خود را نتوانم که نپویم.

نوشتن تاریخ یعنی شناختن خود و گشودن افقی برای آینده، از راه آگاهی از گذشته!

یا همه دردهای دنیا را برای من خلق کرده اند، یا مرا برای همه دردهای دنیا!

هوشمندی مرد را از روی جواب هايش می توان تشخيص داد و درايت او را از سئوالاتش می توان فهميد.

برای همه دنیا تو یک نفری، و برای یک نفر تمام دنیا

تو را نه براي هميشه با تو بودن نه براي يك عمر زير سقفي نفس كشيدن نه براي اين حرف مضحك كه: – سنگ صبور روزهای سخت زند‌گی‌ام باشی نه براي زيبايي ات نه براي هوس هايم نه حتا براي عشق – كه حرف بزرگي است – تو را مي خواهم فقط براي اين كه يك روز ديگر زندگي را دوست داشته باشم




تماس با نویسنده وبلاگ



PageRank







من میخوانم،شما چی؟



سایتهای مورد علاقه











my widget for counting
<>

[Powered by Blogger]