دیشب تو برنامه پاناروما.کانال بلژیک راجب یکی از مکانهایی برنامه داشت که در پاکستان است و اصطلاحا به آن مدرسه میگویند و کسانی که در آن درس میخوانند را طالبان میگویند.و خوب این برای ما که در ایران هم از این مدارس داریم آشنا است تقریبا.
اما چیزی که تو این برنامه برای من جالب آمد و یک کم بهش فکر کردم این بود.در یک مراسم گردهمایی(به سبک انصار حزبالله ایران) یک مشت از این گوسالهها دور هم جمع شده بودند و داشتند عربده میکشیدند که مرگ بر آمریکا و از این جوکها که همشون میگویند.
یکنفر که ظاهرا شاعر بود آمد و رفت پشت تریبون و شروع کرد به شعر خواندن!
من البته زبان پشتو نمیفهمم و از زیر نویسها میفهمیدم معنی اشعارش(ک..شعرها!) چه میباشد! یک جایی این مثلا شاعر گفت: اگر آمریکا زیادی مغرور شود داستان فرعون دوباره تکرار خواهد شد!
همین حرف من رو برد تو این فکر که اگر مثلا این اتفاقات در زمان حضرت محمد میافتاد و مثلا دریا برای مسلمانان از هم باز میشد و یا عصای محمد افعی میشد! و هزار تا جنبل و جادوی دیگر و از جمله اینکه مثلا حضرت محمد هم مثل عیسی مامانش باکره بود و ایشان به دنیا میامد!
آنموقع مسلمانان دیگر خود خدا را هم بندگی نمیکردند و میگفتند که محمد خود خدا است!
وقتی که کم میاورند اساتید مسلمان! از همسایه نون قرض میگیرند(از موسی و عیسی مثال میاورند) اما وقتی شکمشان سیر میشود، نه تنها این پیغمبران را فراموش میکنند که پیروان آنها را نیز کافر میدانند!
عجب حکایتی هست این دین و دینداری.