چند روز پيش آقا سهراب در مورد الناز 18 ساله يك مطلب را در وبلاگ گذاشتند گه من فكر مي كنم يك جاي اين قضيه را خوب نمي فهمم،همه چيز تا آنجا درست است كه پدر الناز پس از مرگ مادر الناز تمام اميد زندگيش را از دست مي دهد و ديگر حاضر به كار نمي شود.ولي خدايا ،چرا پدر الناز اميدش را از دست مي دهد؟؟؟مگر نه اينكه هر كسي كه با عشق ازدواج مي كند به اين فكر مي كند كه ثمره اين عشق هميشه پايدار بماند و هر چه تلاش مي كند به اين اميد است؟؟؟پس چه ميشود كه يك پدر حاضر مي شود اين ثمره را له كند!!.فقر،اعتيادوبدبختي دليل مي شود؟؟