سهراب مَنش

۱۳۸۱ مهر ۶, شنبه

چند روز پيش آقا سهراب در مورد الناز 18 ساله يك مطلب را در وبلاگ گذاشتند گه من فكر مي كنم يك جاي اين قضيه را خوب نمي فهمم،همه چيز تا آنجا درست است كه پدر الناز پس از مرگ مادر الناز تمام اميد زندگيش را از دست مي دهد و ديگر حاضر به كار نمي شود.ولي خدايا ،چرا پدر الناز اميدش را از دست مي دهد؟؟؟مگر نه اينكه هر كسي كه با عشق ازدواج مي كند به اين فكر مي كند كه ثمره اين عشق هميشه پايدار بماند و هر چه تلاش مي كند به اين اميد است؟؟؟پس چه ميشود كه يك پدر حاضر مي شود اين ثمره را له كند!!.فقر،اعتيادوبدبختي دليل مي شود؟؟

من نیز چو خورشید دلم زنده به عشق است، راه دل خود را نتوانم که نپویم.

نوشتن تاریخ یعنی شناختن خود و گشودن افقی برای آینده، از راه آگاهی از گذشته!

یا همه دردهای دنیا را برای من خلق کرده اند، یا مرا برای همه دردهای دنیا!

هوشمندی مرد را از روی جواب هايش می توان تشخيص داد و درايت او را از سئوالاتش می توان فهميد.

برای همه دنیا تو یک نفری، و برای یک نفر تمام دنیا

تو را نه براي هميشه با تو بودن نه براي يك عمر زير سقفي نفس كشيدن نه براي اين حرف مضحك كه: – سنگ صبور روزهای سخت زند‌گی‌ام باشی نه براي زيبايي ات نه براي هوس هايم نه حتا براي عشق – كه حرف بزرگي است – تو را مي خواهم فقط براي اين كه يك روز ديگر زندگي را دوست داشته باشم




تماس با نویسنده وبلاگ



PageRank







من میخوانم،شما چی؟



سایتهای مورد علاقه











my widget for counting
<>

[Powered by Blogger]