سهراب مَنش

۱۳۸۱ مرداد ۲۴, پنجشنبه

یک توضیح راجب داستان مريم و نظراتي که دوستان دادند بدهم و اين موضوع را تمام کنم.
من هم مثل خيليها فکر ميکنم که دخالت تو زندگي مردم درست نيست! ولی وقتي يک نفر خودش مياد و ميخواهد که تو را توی زندگيش قاطي بکنه، آنموقع ديگر وضع فرق ميکند.
بعضي از کساني که نظر داده اند گفته اند که شوهر مريم آدم پپه ای بوده و يک نفر به اسم ماری گفته بود که شوهر مريم بايد بيشتر بهش محبت ميکرده و اگر مريم اينکار را ميکند در اصل تقصير شوهر مريم هست(هزار تا علامت تعجب)
شما خانم و يا آقايی که اين نظر را داديد از کجا ميدونيد که شوهر مريم آدم کاملی نبوده؟!
بر اساس کدام تفکری ميگيد آدم اگر از شوهر و يا زنش کمبودی ديد ميتواند آن کمبود را از ديگران بگيرد!!
شما که اين نظر را داديد چند تا آدم پرفکت رو تو زندگيتون ميشناسيد؟!
چرا نميگيد آدم اگر از همسرش کمبودی ديد بايد سعي کنه که آن کمبود را زياد تو زندگيش بزرگ نکند و سعي کنه که اين مشکل و يا کمبود را با همسرش در ميان بگذاره، و از اين طريق آن کمبود را حل بکند.
چرا ننوشتيد که آدم اگر ازدواج کرد و زير سرش بلند شد!!اول بره طلاق بگيره و بعدش هر غلطی ميخواهد تو زندگيش بکند،
شوهر مريم شايد آدم ٫کاملی نبود ولی خيلی خانواده دوست بود و تا جايی که ميتوانست سعی ميکرد که محيط زندگی آرام و راحتی برای خانوادش درست بکنه و کرده بود اينکار را.
يک آپارتمان ۱۳۰ متری تو محله پاسداران تهران،يک ماشين پرايد فقط برای مريم، بهترين وسايل زندگی، و سالی دو و يا سه مسافرت داخل و يا خارج از کشور.
اينها موارد مادی زندگيش بود،از نظر احساسات هم انقدر خانواده اش رو دوست داشت که ۲ بار مريم را ببخشد و باهاش زندگی رو ادامه بده،ولی مريم باز هم رفت دنبال دوست پسر پيدا کردن.
من فکر ميکنم آدمی مثل شوهر مريم تو اينجور مواقع نيازمند کمک فکری ديگران هست،و بايد از نظر فکری بهش کمک کرد و بهش گفت که چيکار بکنه، اين وسط فقط حکايت خود مريم نبود،يک دختر ۱۰ ساله توی اين خانواده بود که حق داشت يک مادر خوب داشته باشه،و مريم مادر خوبی نبود،چون وقت نداشت که به بچه اش برسه!
اينطرف دنيا که حکومت اسلامی نيست هم وقتی ميبينند که يک مادر،فقط برای لذت بردن، هر هفته با يکی رفيق ميشه و به فرزندش آنطور که بايد نميرسه، بچه اش رو ازش ميگيرند،چون ميگند که يک بچه حق داره که درست تربيت بشه، يک نفر (چه مادر و يا پدر) نميتواند کاری بکند که در آينده باعث ناراحتيهای روحی فرزندش باشه!
من راجب بعضی مسائل حساسيت بسار زيادی دارم ، جمله همين چيزها
به نظر من آدم تا مجرد هست ميتونه هر کاری که دلش ميخواد انجام بده٬ولی وقتی قبول کرد که با يک نفر ازدواج بکنه٬بايد يادش باشه که متاهل بودن يعنی متعهد بودن به خيلی چيزها٬
به نظر بعضيها کاری که من انجام دادم اشتباه بوده٬
هر کسی نظرش محترم هست٬من هم نظرم همين هست که گفتم و اينطوری عمل ميکنم.
يک آقايی به اسم بابک تو نظر خواهی نوشته که:۲۳ سال گشت ثارالله و از اين حرفها کار خودش رو کرده و عمل من رو با اين چيزها مقايسه کرده!
خدمت اين آقا عرض ميکنم که من از يک نسل قبل تر از گشت ثارالله هستم و به دوره قمه و دشنه مربوط ميشم!
من نه زوری مسلمان نگه داشتن رو قبول دارم و نه بي بندو باری را.تا آنجايی هم که به خودم مربوط ميشه٬سعی ميکنم که همينطوری عمل کنم.
در کل از دوستانی که نظر دادند متشکرم
توضيح: بعضيها تو قسمت نظر خواهی چيزهايی نوشته بودند که بيشتر به جوک شبيه بود تا نظر!
مثل:دروغ بس است و يا:از اعتماد خوانندگان خود سوءاستفاده نکنيد!!
اينها رو هم به عنوان جوک خواندم و يک کم خنديدم!

من نیز چو خورشید دلم زنده به عشق است، راه دل خود را نتوانم که نپویم.

نوشتن تاریخ یعنی شناختن خود و گشودن افقی برای آینده، از راه آگاهی از گذشته!

یا همه دردهای دنیا را برای من خلق کرده اند، یا مرا برای همه دردهای دنیا!

هوشمندی مرد را از روی جواب هايش می توان تشخيص داد و درايت او را از سئوالاتش می توان فهميد.

برای همه دنیا تو یک نفری، و برای یک نفر تمام دنیا

تو را نه براي هميشه با تو بودن نه براي يك عمر زير سقفي نفس كشيدن نه براي اين حرف مضحك كه: – سنگ صبور روزهای سخت زند‌گی‌ام باشی نه براي زيبايي ات نه براي هوس هايم نه حتا براي عشق – كه حرف بزرگي است – تو را مي خواهم فقط براي اين كه يك روز ديگر زندگي را دوست داشته باشم




تماس با نویسنده وبلاگ



PageRank







من میخوانم،شما چی؟



سایتهای مورد علاقه











my widget for counting
<>

[Powered by Blogger]