سهراب مَنش

۱۳۸۱ شهریور ۴, دوشنبه

اپرای رستم و سهراب
من اگر ایران بودم حتما میرفتم این اپرا رو میدیدم، البته من زیاد از اپرا خوشم نمیاد،هر وقت اسمش میاد من یاد آدمهای خیلی خر پولی میفتم که تو یک بالکن شیک تو یک سلن خیلی شیکتر نشستند و خانمها در حالی که بهترین لباسها رو به تن دارند با یک دوربین کوچولو دراند به جای نگاه به اپرا،شوهر اون یکی رو میسُکند!
ولی این یکی باید چیز دیگری باشه،من سفارش میکنم به آنها که تو ایران هستند برید و این اپرا رو ببینید،هرچند که الان همه بلیتهاش پیش فروش شده،
سایت رویداد نوشته:هفته دیگر قرار هست که یک قسمت از اپرا رو شهرام ناظری اجرا بکند،
خدا وکیلی کولاک میشه، آی که چقدر من چیزم! میسوزه که الان ایران نیستم.حیف.

من نیز چو خورشید دلم زنده به عشق است، راه دل خود را نتوانم که نپویم.

نوشتن تاریخ یعنی شناختن خود و گشودن افقی برای آینده، از راه آگاهی از گذشته!

یا همه دردهای دنیا را برای من خلق کرده اند، یا مرا برای همه دردهای دنیا!

هوشمندی مرد را از روی جواب هايش می توان تشخيص داد و درايت او را از سئوالاتش می توان فهميد.

برای همه دنیا تو یک نفری، و برای یک نفر تمام دنیا

تو را نه براي هميشه با تو بودن نه براي يك عمر زير سقفي نفس كشيدن نه براي اين حرف مضحك كه: – سنگ صبور روزهای سخت زند‌گی‌ام باشی نه براي زيبايي ات نه براي هوس هايم نه حتا براي عشق – كه حرف بزرگي است – تو را مي خواهم فقط براي اين كه يك روز ديگر زندگي را دوست داشته باشم




تماس با نویسنده وبلاگ



PageRank







من میخوانم،شما چی؟



سایتهای مورد علاقه











my widget for counting
<>

[Powered by Blogger]