سهراب مَنش

۱۳۸۱ مرداد ۲۸, دوشنبه

جهت اطلاع
عرض شود که من این هفته سر کار نمیرم!(خُب که چی؟)
آهان یعنی من این هفته مرخصی دارم و وقتی آدم مرخصی هست که سر کار نمیره! درسته؟
چرا اینجا نوشتم؟
این سوال خوبی هست!
چون خودم هم دلیلش رو نمیدونم!! اصلا مگه هر کاری باید دلیل داشته باشه؟
ولی باید یک علتی داشته باشه که من اینجا نوشتم!
فکــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــر
پیدا کردم،خواستم بنویسم شاید شما که مرخصی ندارید و باید سر کار برید و یا برید مدرسه(به نظر من مهد کودک و دانشگاه هم مدرسه هست) دلتون بسوزه!
تصمیم گرفته بودم برم اسکی!
بعد که وسایلم رو جمع کردم و از این کاپشن پفکی ها تنم کردم،احساس کردم یک جای کار درست نیست!
هی فکر کردم،هی فکر کردم،
همینطوری که داشتم فکر میکردم،دیدم خیلی گرمم شده!
دستمال که برداشتم و عرقهام رو پاک کردم! یکهو"دینــگ دینـــگ" دلیلش رو فهمیدم!
شما هم فهمیدید؟

من نیز چو خورشید دلم زنده به عشق است، راه دل خود را نتوانم که نپویم.

نوشتن تاریخ یعنی شناختن خود و گشودن افقی برای آینده، از راه آگاهی از گذشته!

یا همه دردهای دنیا را برای من خلق کرده اند، یا مرا برای همه دردهای دنیا!

هوشمندی مرد را از روی جواب هايش می توان تشخيص داد و درايت او را از سئوالاتش می توان فهميد.

برای همه دنیا تو یک نفری، و برای یک نفر تمام دنیا

تو را نه براي هميشه با تو بودن نه براي يك عمر زير سقفي نفس كشيدن نه براي اين حرف مضحك كه: – سنگ صبور روزهای سخت زند‌گی‌ام باشی نه براي زيبايي ات نه براي هوس هايم نه حتا براي عشق – كه حرف بزرگي است – تو را مي خواهم فقط براي اين كه يك روز ديگر زندگي را دوست داشته باشم




تماس با نویسنده وبلاگ



PageRank







من میخوانم،شما چی؟



سایتهای مورد علاقه











my widget for counting
<>

[Powered by Blogger]