تو این خانه که من زندگی میکنم.اگر کسی با شتر وارد بشود و افسار شترش را ول بکند و به جایی نبندد،حتما موقع رفتن باید ساعتها بگردیم تا شترش را پیدا کنیم و هیچ تضمینی هم وجود نداره که شتر پیدا بشود یا نه!
بعد از این داستان میخوام به عرض برسانم که بنده از دیروز بعدالظهر دارم دنبال یک سوزن میگردم .
چه چیزها که پیدا نکردم و کشف نشد!!
از یک تیکه پیتزا که مال چند ماه قبل هست بگیرید تا چیزهای خلاف! مثل یک بطر عرق اسپرینٌف که تو فریزر مانده بود همراه با یک پیک کوچولو. احتمالا شبی از شبهای خدا که مست بودم این را گذاشته بودم تو کشوی فریزری که ۶ ماه یک بار هم بازش نمیکنم!
خلاصه که پیدا نشد.
هر وقت این چیزها را به مادرم میگویم.در جواب میشنوم که: آدم تا زن نگیره همین هست زندگیش!!
نمیدونم چرا نمیگه آخه برای پیدا کردن یک سوزن که آدم زن نمیگیره!
اصلا این مامان من هیچی از فمنیست بودن نمیدونه انگار!
صد بار بهش گفتم مادر حالا که ماشاالله امکانات زیاد هست!! و من اونجا درس نخواندم تو بیا و از سهمیه رزمندگان من استفاده بکن و برو دانشگاه که یک کم آپ تو دیت باشی.
آخه یکی نیست بهش بگه:پسر جنابعالی که عرضه نگهداشتن یک سوزن رو تو خانه نداره،
چطوری میخواد زنش رو تو خانه نگهداره!!