سهراب مَنش

۱۳۸۱ تیر ۵, چهارشنبه

میخواهم مطلبی را در ادامه نوشته قبلی ام.تهران.شهر گناهان کبیره بنویسم.ولی اینبار میخواهم راجب روابط اجتماعی مردم در این شهر بنویسم.فعلا که چیز به درد بخوری به فکرم نرسیده!(بگو نه که اون قبلی خیلی به درد بخور بود!!)
منظورم از به درد بخور این هست که طوری بنویسم.که به قشر خاصی در آن شهر توهین نشود(مردم عادی را میگویم).
اگر شما چیزی به فکرتان میرسد راجب این موضوع.خوشحال میشوم که با ایمیل آنرا برایم بفرستید.

من نیز چو خورشید دلم زنده به عشق است، راه دل خود را نتوانم که نپویم.

نوشتن تاریخ یعنی شناختن خود و گشودن افقی برای آینده، از راه آگاهی از گذشته!

یا همه دردهای دنیا را برای من خلق کرده اند، یا مرا برای همه دردهای دنیا!

هوشمندی مرد را از روی جواب هايش می توان تشخيص داد و درايت او را از سئوالاتش می توان فهميد.

برای همه دنیا تو یک نفری، و برای یک نفر تمام دنیا

تو را نه براي هميشه با تو بودن نه براي يك عمر زير سقفي نفس كشيدن نه براي اين حرف مضحك كه: – سنگ صبور روزهای سخت زند‌گی‌ام باشی نه براي زيبايي ات نه براي هوس هايم نه حتا براي عشق – كه حرف بزرگي است – تو را مي خواهم فقط براي اين كه يك روز ديگر زندگي را دوست داشته باشم




تماس با نویسنده وبلاگ



PageRank







من میخوانم،شما چی؟



سایتهای مورد علاقه











my widget for counting
<>

[Powered by Blogger]