سهراب مَنش

۱۳۸۱ خرداد ۲۷, دوشنبه

امروز (ديروز يکشنبه) رفتم منزل يکی از دوستان!(خٌب؟)
سه تا از دوستانِ دوستم هم آنجا بودند.فکر کنم پشت سر خدا هم یک مقدار غیبت کردیم!(حالا بنده هاش که هیچی)
اگر غیبت کردن گناه باشه که لابد هست.من امروز تا طبقه هفتم جهنم ییشرفت کردم
البته بیشتر غیبت گوش کردم تا بکنم.
هر کدام از موضوعها هم دقیقا با یک چیزی برعکس آنکه در غیبتها گفته میشد .شروع میشد.
مثلا از تعریف کردن در مورد فلانی شروع میشد.و آخر سر با یک مشت فحش و دری وری بر علیه همان شخص تمام میشد. به سلامتی!
من زیاد نمیتونم پشت سر کسی حرف بزنم.دلیلش هم این هست که در صورت انجانم دادن اینکار .به صورت غیر مستقیم از آن شخص ترسیده ام!(وگرنه که میرفتم جلو روش میگفتم.مگه نه؟) من هم که اصلا ترسیدن تو کارم نیست.و من آنم که رستم بٌوَد پهلوان!
غیبت از دو چیز درمیاد .ترس و یا حسودی.(البته فضولی کردن هم بی تاثیر نیست!)
من امروز یک چیزی شنیدم که خیلی تعجب کردم.
یکی از بچه ها که اینجا زندگی میکنه رفته دوبی که ازدواج بکنه.
حالا چیش عجیب هست؟!
اینکه طبق اطلاعات واصله از رفقای این آقاهه(داماد آینده) .خانمی که این آقا میخواد باهاش ازدواج بکنه ۲۸ سال داره.(خٌــــــــــــــــــــــــــــــب)
هیچی دیگه این آقا داماد نزدیک ۴۲ سال داره و قبلا یک بار ازدواج کرده(همش یک بارها!)
و دارای سه فرزند هست فرزند کوچیکش که پسر این آقا هست نزدیک ۱۹ سال داره و اینجا زندگی میکنه و دو تا فرزند دیگر ایشان در ایران هستند.دو تا دختر که بزرگتر هستند و اگر اشتباه نکنم .دختر بزرگه حدود ۲۳ سال داره!
حالا بازم چیش عجیبه؟!
خٌوب به نظر من کسی که یک بار ازدواج کرده و الان یک دختر ۲۳ ساله داره.نمیتونه با یک دختر خانم که ازدواج نکرده و ۲۸ سال داره ازدواج بکنه.
چرا؟
آخه نزدیک به ۱۴ سال اختلاف سن.خیلی زیاد هست.به غیر از این اختلاف سن عقاید یک آدم که الان ۴۳ داره با یک آدم ۲۸ ساله خیلی متفاوته.
نسلی که الان داره بین ۲۵ تا ۳۰ سال زندگی میکنه با آدمهایی که حدودا ۷ سال از خودشون بزرگتر هستند ۳۰ تا ۳۵ ساله.زمين تا زيرزمين فرق دارند از نظر اخلاقی.
چه برسد به آدميهايی که حدودا ۱۵ سال اختلاف دارند!
اختلاف بین پدر بودن ودختر بودن هم که دیگر گفتن نداره! داره؟



من نیز چو خورشید دلم زنده به عشق است، راه دل خود را نتوانم که نپویم.

نوشتن تاریخ یعنی شناختن خود و گشودن افقی برای آینده، از راه آگاهی از گذشته!

یا همه دردهای دنیا را برای من خلق کرده اند، یا مرا برای همه دردهای دنیا!

هوشمندی مرد را از روی جواب هايش می توان تشخيص داد و درايت او را از سئوالاتش می توان فهميد.

برای همه دنیا تو یک نفری، و برای یک نفر تمام دنیا

تو را نه براي هميشه با تو بودن نه براي يك عمر زير سقفي نفس كشيدن نه براي اين حرف مضحك كه: – سنگ صبور روزهای سخت زند‌گی‌ام باشی نه براي زيبايي ات نه براي هوس هايم نه حتا براي عشق – كه حرف بزرگي است – تو را مي خواهم فقط براي اين كه يك روز ديگر زندگي را دوست داشته باشم




تماس با نویسنده وبلاگ



PageRank







من میخوانم،شما چی؟



سایتهای مورد علاقه











my widget for counting
<>

[Powered by Blogger]