سهراب مَنش

۱۳۸۱ خرداد ۲۲, چهارشنبه

رازو نیاز یک آدم گشنه با خدا
برای دلتنگستان
خدايا امشب ميخوام به خاطر بعضی چيزها ازت تشکر کنم!
ميخوام بگم خدايا خيلي ممنون که به من روز يک شنبه الهام کردی که برو باک ماشين رو پر کن!(ميدونی که من نميتونم دوچرخه سواری کنم مثل خارجيها!)
خدايا از تو متشکرم به خاطر اينکه به من هفته قبل تو سوپر مارکت ياد آور شدی که دو کيلو برنج بخر نه يک کيلو(ميدونی که من تا برنج نخورم سير نميشم!)
خدايا ازت متشکرم که هفته قبل وقتی رفتم فروشگاه مراکشيها که گوشت بخرم.کاری کردی که من خجالت بکشم بگم نيم کيلو گوشت ميخوام و يک کيلو خريدم!
خدايا همه اينها رو ميدونی و لی به روت آوردم که يادت باشه فقط يک يورو تو جيب من مونده!و با اين يک يورو ميشه فردا يک نان خريد.ولی پس فردا ديگه نون هم نيست ها!
خدايا کاری بکن که اين برج حقوق چند روز زودتر بياد.خدايا معجزه کن.انقدر معجزه خوبه..
خدايا من ميتوانم حدس بزنم که اگر معجزه اي نشود احتمالا به زودی مراسم ختم من در تهران برگزار خواهد شد!
اين هيچ خيالی نيست.مرگ حق است(البته ميدونی که برای ما بی پولها يک جور حال دادن از طرف شما هم حساب ميشه)
منتها خدايا خيلی سه هست وقتی تو مجلس ختم از خانواده ام بپرسند که :خدايا بيامرز سهراب علت مرگشون چی بود؟ ايدز گرفت اونجا؟ يا به خاطر عواقب چند سال تو جنگ بودن مرحوم شدند؟
و آنها بايد سرشان را بندارند پائين و بگويندکه: کاشکی ايدز گرفته بود.اونجوری ديگه تو اعلاميه نمي نوشتيم جوان ناکام!.
احتمالا خانوادم يک کم سرشون رو نزديک ميکنند به سوال کننده و ميگويند که:ما به همه گفتيم تصادف کرده.ولي راستش علت مرگ رو پزشک قانونی گرسنگی زياد تشخيص داده!
خدايا: خيلی ستم هست آدم بعد از ۹ سال زندگی تو خارج.نه ايدز گرفته باشه و نه کوفت ديگری.بلکه از گشنگی تو خانه اجاره ایبميره!
خدايا بجنب بی زحمت.
راستی خدايا من الان وقتی هوس چيزی ميکنم ميام سرم رو با اينترنت گرم ميکنم.و گشنگی رو يک مقدار فراموش ميکنم.ولي اين هم اگر پولش تا پنج روز ديگر پرداخت نشه.قطع ميشه ها!

من نیز چو خورشید دلم زنده به عشق است، راه دل خود را نتوانم که نپویم.

نوشتن تاریخ یعنی شناختن خود و گشودن افقی برای آینده، از راه آگاهی از گذشته!

یا همه دردهای دنیا را برای من خلق کرده اند، یا مرا برای همه دردهای دنیا!

هوشمندی مرد را از روی جواب هايش می توان تشخيص داد و درايت او را از سئوالاتش می توان فهميد.

برای همه دنیا تو یک نفری، و برای یک نفر تمام دنیا

تو را نه براي هميشه با تو بودن نه براي يك عمر زير سقفي نفس كشيدن نه براي اين حرف مضحك كه: – سنگ صبور روزهای سخت زند‌گی‌ام باشی نه براي زيبايي ات نه براي هوس هايم نه حتا براي عشق – كه حرف بزرگي است – تو را مي خواهم فقط براي اين كه يك روز ديگر زندگي را دوست داشته باشم




تماس با نویسنده وبلاگ



PageRank







من میخوانم،شما چی؟



سایتهای مورد علاقه











my widget for counting
<>

[Powered by Blogger]