من زندگی کردن را دوست دارم.ولي زندگی من را دوست ندارد.
من دوست دارم که عاشق بشوم.ولي عشق مسيرش ابنطرفی نميفته.
من عادت کردم به اينکه تنها باشم.ولي تنهايی عادت نکرده که با من باشد.
من تو زندگيم زياد گذشت ميکنم.ولي زندگی هيچ گذشتی در حق من نميکند.
من سعی ميکنم که شيرينهای موزيک را بفهمم.ولی همیشه از موزیک تلخ لذت میبرم.
من تو زندگيم هميشه گفتم که دم غنيمت هست و دنيا دو روز هست.ولی نه دمی آمد و نه دو روزی!
من به خودم ميگم که دنيا اينطوری نميمونه.ولی دنيا بهم ميگه همينی که هست.