سهراب مَنش

۱۳۸۱ تیر ۹, یکشنبه

بهانه اي براي شروع:
تا حالا فيلم مادر رو ديديد؟من تازگيهااونو ديدم خيلي قشنگه...
رنگ و بوي خاصي داره .البته به نظر من همه چيز رنگ و بو داره :حتي اسم آدما.
رنگ فيلم سفيد و بوي اون بوي نم بارونه.آدما، محله و خونه همگي خوب و جالب بودن ولي براي من درب اون خونه يك چيز ديگه بود.در ب خونه ،حريم خونه بود.يك سد قوي و محكم
راستي خودمونيما اين قديميا به چي كه فكر نمي كردن.درب و مي ساختن با دو كوبه.حكايت اين دو كوبه هم خيلي جالبه!!تازگيها يك زنگ كارو راحت كرده.
خلاصه اينكه از راه نرسيدم دارم يك پيشنهاد ميدم ،اگر وقت كرديد اين فيلمو ببينيد.
ممنون از حسن نظر و خوش آمد گويي دوستان گرامي:<خاتون،carlos,shahin jahromi>
:: فهیمه ::

من نیز چو خورشید دلم زنده به عشق است، راه دل خود را نتوانم که نپویم.

نوشتن تاریخ یعنی شناختن خود و گشودن افقی برای آینده، از راه آگاهی از گذشته!

یا همه دردهای دنیا را برای من خلق کرده اند، یا مرا برای همه دردهای دنیا!

هوشمندی مرد را از روی جواب هايش می توان تشخيص داد و درايت او را از سئوالاتش می توان فهميد.

برای همه دنیا تو یک نفری، و برای یک نفر تمام دنیا

تو را نه براي هميشه با تو بودن نه براي يك عمر زير سقفي نفس كشيدن نه براي اين حرف مضحك كه: – سنگ صبور روزهای سخت زند‌گی‌ام باشی نه براي زيبايي ات نه براي هوس هايم نه حتا براي عشق – كه حرف بزرگي است – تو را مي خواهم فقط براي اين كه يك روز ديگر زندگي را دوست داشته باشم




تماس با نویسنده وبلاگ



PageRank







من میخوانم،شما چی؟



سایتهای مورد علاقه











my widget for counting
<>

[Powered by Blogger]