سهراب مَنش

۱۳۸۱ خرداد ۲, پنجشنبه

عرض شود که این دو مطلب که به اسم «یک نامه به کسی که زمانی عاشقش بودم».را دیروز و دیشب نوشتم.(خوب که چی؟).آهان یعنی اینکه این که شما لطف کردید و خواندید و یا خواهید خواند.اسمش نه داستان هست.و نه چیز دیگر.11 سال از زندگی من هست.وقتی نوشتم این را.سعی کردم بیشتر تو حال همان روزهایم باشم.که نمیدانم موفق بودم یا نه! به هر حال شرح عاشقی آدمها خیلی شبیه همدیگر هست.منتها وقتی میخوانی که کسی دیگر اینگونه ساده.دلداه شده بوده.شاید ته دل خنده ات بگیرد!ولی من به شما که میخندی عرض میکنم که یا عاشق نشده ای.یا که ...
بماند.اگر نخوانده اید.قسمت اول نامه اون پائین هست.دومی بالا.جهت اطلاع عرض کردم!!

من نیز چو خورشید دلم زنده به عشق است، راه دل خود را نتوانم که نپویم.

نوشتن تاریخ یعنی شناختن خود و گشودن افقی برای آینده، از راه آگاهی از گذشته!

یا همه دردهای دنیا را برای من خلق کرده اند، یا مرا برای همه دردهای دنیا!

هوشمندی مرد را از روی جواب هايش می توان تشخيص داد و درايت او را از سئوالاتش می توان فهميد.

برای همه دنیا تو یک نفری، و برای یک نفر تمام دنیا

تو را نه براي هميشه با تو بودن نه براي يك عمر زير سقفي نفس كشيدن نه براي اين حرف مضحك كه: – سنگ صبور روزهای سخت زند‌گی‌ام باشی نه براي زيبايي ات نه براي هوس هايم نه حتا براي عشق – كه حرف بزرگي است – تو را مي خواهم فقط براي اين كه يك روز ديگر زندگي را دوست داشته باشم




تماس با نویسنده وبلاگ



PageRank







من میخوانم،شما چی؟



سایتهای مورد علاقه











my widget for counting
<>

[Powered by Blogger]