سهراب مَنش

۱۳۸۱ اردیبهشت ۲۶, پنجشنبه

امروز اینجا "هلند" انتخابات پارلمان برگزار شد.یک مشت آدم که اصلا اینکاره نیستند وارد مجلس شدند.اون آقایی که حدودا 10 روز قبل اینجا کشته شد.توانست که دومین حزب بزرگ تو هلند بشود.«هر چند که خودش نیست که لذت ببرد»
این آدمی که اینجا کشته شد.هم آمدنش عجیب بود.و هم کشته شدنش.حدودا ظرف 6 ماه یکی از معروفترین آدمهای اینجا شد.و دائم تو تلویزیون و رادیو مصاحبه داشت.آخرش هم توسط یکی از طرفداران حیوانات کشته شد.!!چون یکی از طرحهایی که داده بود.این بود که فروش پوست حیوانات کمیاب را میخواست آزاد بکند.و این آقای قاتل هم خوشش نیامد از این کار. و زد این بابا رو کشت.«به همین راحتی.و به همین مفتی»!! من که باور نمیکنم این انگیزه یارو بوده.ولی چیز دیگری فعلا نگفته اند.شاید حالا که انتخابات تمام شده.بگویند که چرا این آدم را کشته است! من هم رفتم رای دادم.البته با یک کم پارتی بازی و نژاد پرستی!! به خانم فرح کریمی رای دادم.این خانم برای دومین بار به مجلس هلند می رود.عکسش را هم میگذارم تو وبلاگ.این خانم بدتر از من خیلی بد عکس هست!

من نیز چو خورشید دلم زنده به عشق است، راه دل خود را نتوانم که نپویم.

نوشتن تاریخ یعنی شناختن خود و گشودن افقی برای آینده، از راه آگاهی از گذشته!

یا همه دردهای دنیا را برای من خلق کرده اند، یا مرا برای همه دردهای دنیا!

هوشمندی مرد را از روی جواب هايش می توان تشخيص داد و درايت او را از سئوالاتش می توان فهميد.

برای همه دنیا تو یک نفری، و برای یک نفر تمام دنیا

تو را نه براي هميشه با تو بودن نه براي يك عمر زير سقفي نفس كشيدن نه براي اين حرف مضحك كه: – سنگ صبور روزهای سخت زند‌گی‌ام باشی نه براي زيبايي ات نه براي هوس هايم نه حتا براي عشق – كه حرف بزرگي است – تو را مي خواهم فقط براي اين كه يك روز ديگر زندگي را دوست داشته باشم




تماس با نویسنده وبلاگ



PageRank







من میخوانم،شما چی؟



سایتهای مورد علاقه











my widget for counting
<>

[Powered by Blogger]